آشنايي با مباني ان ال پي
در اين دوره آموزشي كوتاه قصد داريم ، به صورت فشرده ، شما را با ساختار و چارچوبهاي اين دانش و آيين بديع آشنا نموده و با بياني ساده ، منطق روشها و روح تكنيكها و بينشهاي آن را بازگو نماييم .
دگرگوني و تغيير هميشگي و پي در پي ، تنها جزء ثابت زندگي ماست . ما هر روز در حال برقراري ارتباطي جديدتر و موثرتر با ديگران هستيم . پنجه در پنجه مسائل و مشكلات تازه مياندازيم . سعي مي كنيم امروز قدرتمندتر از ديروز باشيم و فردا موفق تر از امروز و به اين ترتيب تو مسير زندگي در حال حركتيم . از ايستگاهي به ايستگاه بعد ، رشد مي كنيم ، تغيير ميكنيم ، بزرگتر ميشيم ، كاملتر ميشيم و پيوسته در حال اجراي فرآيندي هستيم كه اونو به نام زندگي مي شناسيم . زندگي كه هممون هميشه بيشتر ازش مي خوايم . كاملتر و شايسته تره و دوست داريم ، خوشبخت تر و موفق تر باشيم . و تمام اينها كه گفتم مفهوم حركت ما تو مسير زندگي هست . اما واقعيت اينه كه اكثريت ساده و معمولي با سرعتي بسيار كند و لاك پشت وار رشد مي كنند و مهمتر از اون جهت گيري هاي رشد و ترقي اونها معمولاً هدايت نشده ، پراكنده و سردرگمه ، در حالي كه وضعيت براي اقليتي كوچك و برتر كاملاً فرق ميكنه . و درست به همين دليله كه مجبوريم بپذيريم ، من و تو ، تو مسير جاري زندگي غالباً كمتر از اونيكه حقمونه و ظرفيتمونه ، بدست مي ياريم . آهسته تر و كندتر از اونيكه بايد و مي تونيم ، رشد مي كنيم و در يك كلام خيلي سخت تر و حقيرتر از اونيكه شايستمونه زندگي مي كنيم . در حالي كه وضعيت براي اقليت برتر كاملاً فرق مي كنه . در اصل ما ، بسيار بسيار قدرتمندتريم ، بسيار بسيار كارآمدتريم ، بسيار بسيار عظيم تر ، خارق العاده تر و جادويي تر از موجودي فعليمون هستيم . زندگي رويايي ما ، زندگي كه واقعاً شايسته ماست ، به جاي اين نوسانات لاك پشتي به سمت موفقيت ، مي تونه تو هر لحظش همراه باشه بايد جهش خيره كننده و غافلگيركننده و ما براي درك چنين كيفيتي از زندگي به ابزار و استراتژي نياز داريم . ان ال پي علمي هست كه عقيده داره اين ابزار و اين استراتژي رو براي توانمندسازي ما و براي دگرگوني شرايط زندگيمون از سادهترين و كوتاه ترين راه ممكن در اختيار ما بذاره .
در واقع ان ال پي بر اين اصل استوار است كه در آغاز تولد ، دستگاه عصبي و فكري انسان دست نخورده است . فرد به تدريج خود را با محيط پيرامون سازگار مي كند . رفتار ، گفتار و كردار اطرافيان را فرا مي گيرد و بنيان فكري و عصبي اش بر اين مبنا شكل گرفته و در طول زندگي بر اساس آن عمل مي كند . همين مسئله منشأ تفاوت افراد در فرهنگ ها و محيط هاي متفاوت است. به بيان ديگر پرورش دستگاه عصبي انسان در فرآيند رشد شكل گرفته و اين شكل پذيري ذهني تعريف كننده عملكردها ، واكنشها و در يك كلام كيفيت زندگي او خواهد بود . و سرمنشأ وجود تفاوتها در قابليت و توفيقات انسانها در طول زندگي همين تفاوت در ساختار پردازشگر عصبي آنهاست وگرنه تمام انسانها در بدو تولد ، تقريباً در يك سطح نسبي از توانمنديها و قدرتهاي دروني قرار دارند . با پذيرش اين واقعيت ، دانش ان ال پي سعي دارد ، با الگوبرداري و مدلسازي قالبهاي عملي ، ذهني و ساختاري انسانهاي موفق و برجسته ، روشها و تكنيكهايي موثر جهت پيادهسازي اين الگوهاي قدرتمند در انسانهاي متوسط و معمولي ارائه دهد .
تز ان ال پي بسيار ساده و كاربرديه . كافيه دقت كنيم آدمهاي موفق ، انسانهاي كارآمد و برجسته ، در موقعيتهاي خاص چطور رفتار مي كنند ، چطور حرف مي زنند ، چطور نگاه مي كنند و واكنش اونها چه كيفيتي داره و در كل چطور زندگي مي كنند كه اينقدر موفقند و بقيه نيستند . حالا با شبيه سازي و الگوبرداري و يك تقليد ساختاري و برنامه ريزي شده ، اين كيفيت برتر رو در شخصيت خودمون و در زندگي خودمون پياده كنيم ، انتقالش بديم به تمام اجزاي فكري و رفتاري و احساسي مون ، تا ما هم داراي چنين ساختاري بشيم . منطق ان ال پي ميگه ، اگه اين كيفيت شخصيتي رو از يك انسان برتر و برجسته انتقال بديد و در يك انسان متوسط و معمولي پياده كنيد ، قطعاً همون نتايج برتري كه براي انسان برتر اتفاق افتاده ، در انتظار آدم معمولي هم خواهد بود .
ان ال پي شيوه برخورد با ارتباطات و تغييرات است . اين دانش در اواخر دهه 1970 بر اساس تلاشهاي ريچارد باندلر و ژان گريندر بوجود آمد و به سرعت بسط پيدا كرد . ان ال پي مخفف عبارت برنامه ريزي عصبي كلامي است . مشاهدات و تحقيقات باندلر و گريندر و همكاران آنها نشان مي داد ، افراد مورد مطالعه آنها كه انسانهايي برجسته و موفق محسوب مي شدند ، روشها يا الگوهايي فكري ، احساسي و رفتاري داشتند كه دليل اصلي تاثيرگذاري و موفقيت آنها محسوب مي شد . اين افراد ممكن بود ، خود نيز از الگوهاي مذكور آگاهي نداشته باشند ، اما باندلر و گريندر بعنوان ناظراني دقيق ، سعي در تحليل و ساختارسازي اين الگوها داشتند . نتايج حاصله حاكي ازآن بود ، در صورتيكه افراد بتوانند اين الگوها را به روشني تشخيص و توضيح بدهند ، قادر به تقليد از آنها هم خواهند بود و اين منجر به نتيجه اي شگرف و درخشان خواهد شد : �همه افراد مي توانند با تقليد از الگوهاي برتر ، به موفقيت و كاميابي هاي مشابه دست پيدا كنند� .
بهترين ويژگي كه موجب تاثيرگذاري شگفت انگيز ان ال پي هست ، قابليت اون در تبديل عملكرد به عناصر كوچك و جزئي هست . اين عناصر كوچك و جزئي شخصيتي به راحتي قابل الگوبرداري هستند و با تلفيق و جاري كردن اين عناصر دروني در شخصيتمون ، به راحت تبديل به رفتار بيروني ميشند و اثرشون رو به طور مستقيم در زندگي ما نشون خواهند داد . اجازه بديد سادهتر خدمتتون عرض كنم ، فرض كنيد دوست داريد يك فروشنده موفق و كارآمد باشيد ، كافيه شاخصهاي عملكرد يك فروشنده موفق رو به دقت تحليل و بررسي كنيد و تشخيص بديد ، اونها رو به اجزاي كوچكتر و مشخصتر تقسيم كنيد . موقع حرف زدن با مشتري صداش چطوريه ، لحن حرف زدنش ، نوع برخوردش ، نوع نگاهش ، حركت دستهاش ، تو چه زاويه اي مي ايسته ، طرز ايستادنش ، محورهاي توضيحاتش ، نوع واكنشهاش ، طرز خنديدنش ، شكل چونه زدنش و تك تك اجزاي ارتباطيش با مشتري رو به دقت تفكيك و تحليل كنيد و سعي كنيد با احاطه و تسلط و شناخت رو اين جزئيات رفتاري ، حتي افكاري و احساسي و دروني از اونها الگوبرداري كنيد ، تقليد كنيد و در ساختار عملكرد خودتون پياده كنيد . فراموش نكنيد هر قدر شاخصها جزئي تر باشند الگوبرداري راحت تر و دقيق تر هست . حالا ميشه انتظار داشت همون نتايجي كه نصيب فروشنده موفق و برتر شده ، نصيب شما هم بشه و اين استراتژي ساده همون جادوي ان ال پي هست . البته در نظر داشته باشيد كار شما از اينهم ساده تر و كاربردي تره چون دانش ان ال پي قبلاً الگوها رو مدلسازي و آماده كرده و مهياي بهره برداري شماست .
چهار محور اصلي تمركز ان ال پي براي الگوسازي عبارتند از :
1- كيفيت رابطه اي كه با ديگران برقرار مي كنيم .
2- نوع نتيجه اي كه به واسطه هر عملكرد نصيب ما مي شود .
3- كيفيت استفاده اي كه از حواس پنجگانه خود براي درك موقعيتهاي مختلف داريم .
4- پرورش قدرت انعطاف پذيري براي پذيرش تغييرات .
اين 4 محور ، يعني روابط ، نتايج ، حواس و انعطاف پذيري مبناي تحليل و تعريف ساختار الگوسازي و مدلسازي عملكرد ، در ان ال پي مي باشد .
ان ال پي اين امكان رو در اختيار شما ميذاره كه هم شرايط فعلي كه باهاش درگير هستيد رو به خوبي درك كنيد و تحليلش كنيد و هم وضعيت دروني خودتونو كه در ارتباط با اون موقعيت در نهاد شما به وجود اومده رو بشناسيد و باز هم تحليل كنيد . حالا با شناخت كامل شرايط موجود و وضعيت دروني مرتبط خودتون ، بايد بريد سراغ تحليل شرايط سوم ، يعني همون وضعيت مطلوبي كه انتظارش رو مي كشيد . هنر ان ال پي تبديل و تطبيق شرايط دروني شماست به نحوي كه شرايط بيروني موجود رو به شرايط ايده ال برسونه . مثل اينكه يه كم پيچيده شد ، اجازه بديد با يك مثال خدمتتون راحت تر توضيح بدم . فرض كنيد شما روابط مطلوبي با همسرتون نداريد و از وضعيت ناهنجار فعلي كاملاً ناراضي هستيد ، دنبال چي هستيد ، كاملاً مشخصه داشتن يك روابط عاطفي پايدار ، آروم و زيباي خونوادگي كه آرامش و لذت شما رو تامين كنه . حالا قصد داريم از دانش ان ال پي براي بهبود شرايط كمك بگيريم . منطق ان ال پي از ما ميخواد ، الان به خوبي شرايط موجودمونو شفاف و تحليل كنيم ، شرايط فعلي ما اينه كه وارد محيط خونه مي شيم ، همسرمون رضايت و آرامش خاطر لازم رو نداره ، شروع ميكنه به واكنش نشون دادن ، غر زدن ، ايراد گرفتن و بداخلاقي . واكنشهاي اون به سرعت ما رو تحريك مي كنه و ما هم متقابل واكنش نشون ميديم ، قدرتمندتر و كوبنده تر و متقابلاً همسر ما به واكنش ما ، واكنش نشون ميده ، او هم كوبنده تر و قدرتمندتر و اين زنجيره واكنشها اونقدر ادامه پيدا ميكنه تا به شرايط بحراني برسيم و محصول اين فرآيند جهنمي است كه ازش متنفر و بيزاريم .
شرايط ايده ال چي هست ، اونه كه وارد خونه بشيم ، همسرمون سرحال و قبراق و شاد و شنگول و خوش اخلاق ، گل بگيم و گل بشنويم دادن آرامش و لذتي كه دلمون مي خواد رو تجربه كنيم . خوب حالا قسمت مهمش تحليل وضعيت دروني ما در ارتباط با شرايط ناهنجار هست و اينجا ان ال پي به ما كمك مي كنه سري به درون خودمون بزنيم و ببينيم چه خبره . چه پردازشها و فعل و انفعالاتي درون ما شكل مي گيره و جريان پيدا مي كنه كه ما در مواجهه با شرايط نامطلوب و ناهنجار داراي يك شخصيت مخرب ميشيم . و حالا با در اختيار داشتن اين سه نوع تحليل ، ان ال پي هنرش رو نمايش ميده ، درك شما رو از شرايط موجود به نحوي دگرگون ميكنه ، قابليتهاي دروني شما رو به نحوي سازماندهي مي كنه تا كيفيت پردازشهاي ذهني شما كاملاً تغيير كنه و در مواجهه با شرايط سخت و نامطلوب شخصيتي در شما متجلي بشه كه بتونه شرايط نامطلوب رو تبديل به شرايط مطلوب كنه . به عبارتي ان ال پي قصد داره با اتكا به تغييرات دروني شما ، شخصيتي رو در نهادتون خلق كنه كه اين شخصيت مي تونه شرايط بد و نامطلوب رو به شرايط شايسته و زيبا تبديل كنه و ان ال پي اين دگرگوني شخصيتي رو با روش الگوبرداري و تقليد اجرا مي كنه . الگوهاي آماده اي رو در اختيار ما ميذاره ، تا بتونيم در حداقل زمان و به شكل موثر صاحب اون شخصيتي بشيم كه شديداً بهش نياز داريم . اين الگوبرداري و تقليد كار پيچيده و غريبي براي ما نيست . در واقع ما از دوران كودكي روند طبيعي رشد و تكاملمون رو مديون الگوبرداري و تقليد از رفتار بزرگترها بوديم ، اما زماني كه خودمون بزرگ شديم و ديگه بزرگتري رو نتونستيم دور و برمون پيدا كنيم ، الگوبرداري رو هم فراموش كرديم و به همين دليل از اون به بعد سرعت رشد ما كندتر و جهت گيري تكامل ما سردرگم شد .
در نگرش ان ال پي نخستين گام براي ارائه واكنش و عملكرد بهتر و برتر ، شناخت و آگاهي كامل از ساختار نوع افكار ، باورها ، پردازشهاي ذهني و كيفيت رفتار موجود است . شاخصهاي شخصيتي موجود كه نتيجه دلخواه و مطلوب را توليد نمي كنند . زماني كه اين آگاهي و شناخت را شفاف و سازماندهي شده در اختيار داشته باشيد ، مي توانيد با كنترل پردازشهاي ذهني و بهرهگيري از ابزار و استراتژيهاي كارآمد ، تجديد نظر و تغيير لازم را در فرآيند اين پردازشها انجام دهيد . اين دگرگوني هدفدار و سازماندهي شده ، در چنين زمينه هايي اجرايي مي شود :
1- خلق ديدگاه و نگرشي جديد
2- آزمون رفتاري متفاوت
3- جايگزيني افكار منفي با افكار مثبت
4- جايگزيني باورهاي بازدارنده با باورهاي مشوق و نيروبخش
5- تحريك خلاقيت و خلق ايده هاي جديد
6- تغيير عادات كهنه و فرسوده
7- طراحي واكنشهاي جديد در هنگام مواجهه با شرايط دشوار
اصول اوليه ان ال پي براي بهبود عملكردهاي فردي بيان مي كنه . عملكرد متعالي و درخشان يك فرد قابل پياده سازي و انتقال به افراد ديگه با هر شرايطي هست . براي ارتقاء عملكرد يك انسان ، نياز داريم به پيشرفت ، بهبود مهارتها و قابليتهاي و دروني و اينكه جسم و روح به هماهنگي بيشتري دست پيدا كنه . همينطور بايد توجه داشته باشيم پردازشهاي ذهني كلي ، قابل تبديل به عناصر كوچك هستند . هميشه تغيير در عناصر كوچك و جزئي ساده تر و امكان پذيرتر از عناصر كلي هست و تمركز بر روي تغيير اجزاي كوچك شخصيتي نتيجه بخش تر هست . مثلاً اگر قصد داشته باشيم شخصيت يك آدم ترسو و بزدل و ضعيف رو تبديل به يك انسان شجاع و جسور و قدرتمند كنيم ، اين تغيير كلي به راحتي و به سادگي امكان پذير نباشد . اما اگه رو اجزاي كوچك عملكرد تمركز كنيم ، مثلاً سعي كنيم فرد موقع تاريكي به خودش مسلط تر باشد ، يا اينكه تغييري در اون ايجاد كنيم كه وقتي با آدم مهمي حرف مي زنه خودشو نبازه اين امكان پذيرتر و ساده تر هست و اينكه با تغيير اجزاي كوچك عملكرد اين انسان ترسو مي شه در كل او رو تبديل به آدمي شجاع و جسور كرد .
ان ال پي تو يك كلام ، راه دستيابي به قدرتها و منابع دروني بي نهايت انسانهاست . ان ال پي هميشه وضعيت خوب رو مشخص نمي كنه ، بلكه مي خواد وضعيت موثرتر رو نشون بده . يك حالت خوب مي تونه براي يك نفر خوب و براي يكي ديگه بر تلقي بشه . ان ال پي اصولاً دنبال تشخيص خوب و بد نيست ، بلكه دنبال تاثيرگذاري بهتر و جهت دار تر هست . نمي گه چه مدل روابطي بين والدين و فرزند مطلوب و پسنديده و دلخواه ولي راهي رو نشون ميده كه چطور پدر و مادر بتونند نفوذ و تاثير بيشتري روي بچشون داشته باشند . ان ال پي يك استراتژي هوشمندانه و كاملاً بصرفه است ، چون تمركزش روي ارتباط اجزاء مختلف با همديگرست و شناخت كانالهاي ارتباطي رو بهترين و سريعترين راه براي تاثيرگذاري مطلوب و كسب نتايج دلخواه ميدوند . ان ال پي سراغ جزئيات ميره ، بخوبي از اهميت كوچكترين جزئيات خبر داره ، جزئياتي كه اغلب مورد غفلت همه هستند ، اينكه طرف موقع حرف زدن چشماش چطوريه و حركت دستهاش چه فرميه ، چطور راه ميره ، چطور نفس مي كشه و انواع و اقسام جزئياتي كه هر كدوم مي تونند مورد بهرهبرداري موثر قرار بگيرند . ان ال پي افراد رو به طور مشترك داراي تواناييهاي بالقوه دروني مي دونه كه اگه با ابزار الگوبرداري بالفعل بشند ، راه بهبود تو زندگي رو مستقيم نشون ميدند . به ارتباط بين ضمير آگاه و ناخودآگاه توجه بسيار ويژه اي داره و بخصوص از تاثير شگرف ناخودآگاه بهره هاي فراواني ميبره . روند تغييرات و بهبود در فرآيندهاي ان ال پي سريع و قاطع هست و روشهاش كاملاً كاربردي و بي طرفانست . اين روشها ثابت نيست و براي هر فردي ميتونه متفاوت باشه . و به عبارتي ان ال پي اصل ثابت و لايتغيري رو بسط نمي ده و معتبر نمي دونه . نيازهاي افراد رو هر چي باشه محترم مي شمره و به اصطلاح اكولوژيكه ، يعني اصرار به در نظر گرفتن شرايط موجود هر فرد داره . باور داره اگه كسي تونست ، پس ديگران هم مي تونند و هر فردي رو بالقوه داراي تمام منابع مورد نيازش مي شناسه . سعي مي كنه بين بهترها ، بهترين تصميم رو انتخاب كنه و براي هر رفتار هدف كاملاً مثبتي رو طراحي ميكنه و هر جهت گيري منفي در ان ال پي نامفهومه . و دست آخر اينكه ان ال پي ، مفهوم هر عمل رو در شكل عكس العمل مشخص مي كنه و نه در هدف و نتيجه اون عمل . تا اينجاي كار سعي كردم يه معرفي كلي و كاملاً ساده از ساختار دانش ان ال پي خدمتتون ارائه بدم . در بخش بعدي كارگاه آموزشي ، به سراغ مفاهيم اصلي و كليدي ان ال پي خواهيم رفت .
پيش فرضها : پيش فرضها مراجع ارزشيابي و قضاوت شما در مورد هر موضوعي هستند . هر قدر دايره تجربيات و آگاهي شما وسيعتر باشد ، پيش فرضهاي مفصلتري در اختيار داريد . ان ال پي از يك ديدگاه ، علم طراحي و بازسازي پيش فرضهاست . به نحويكه پيش فرضها و مراجع ذهني منجر به تحليلهايي نيرومند و هدفدار شده و بعنوان بستري مناسب براي تحقق اهداف مورد استفاده قرار گيرند .
زياد مهم نيست ، دنبال صحت و سقم پيش فرضهاتون بگرديد . نيازي نيست تحليل كنيد آيا پيش فرض شما معتبره . مطابق با حقيقت و واقعيته يا نه تخيليه ، غيرواقعيه ، دو راز حقايق موجود هست . مهم اينه كه پيش فرض شما چه تاثيري در نگرشها و تصميم گيريهاتون داره ، شما رو به هدفتون نزديك ميكنه يا از اون دور . وقتي در اجراي تصميمي شكست مي خوريد و به بن بست مي رسيد، ممكنه پيش فرض شما كه عطف به آگاهي و تجربيات قبلي و دانسته هاي شما ميشه ، حكم كنه كه بي استعداد بوديد ، بي عرضه بوديد ، شانس نداشتيد ، شرايط مساعد نبود و يا ممكنه پيش فرض ديگه اي داشته باشيد كه بگه ، كافيه يه كم ديگه تلاش كنيد ، كافيه كمي انعطاف به خرج بديد و مسيرتونو عوض كنيد ،كافيه دوباره امتحانش كنيد . اصلاً مهم نيست ارزيابي كنيد آيا پيش فرض مدل اول واقعي تره ، بيشتر با حقيقت منطبقه ، منطقي تره يا پيش فرض دوم . مهم اينكه بدونيد كدوم پيش فرض تو حركت شما نقش سازنده و موثر رو بازي ميكنه و كدوم پيش فرض مخرب و بازدارنده . همه ما در برخورد با هر موضوعي آگاهانه يا ناآگاهانه مستقيم سراغ پيش فرضهامون ميريم ، پيش فرضهايي كه با درجات مختلف و به سبب عوامل مختلف براي ما موجه و پذيرفته شدند ؛ اين تيپ آدمها معمولاً دروغگو و بدجنسند ، اهالي فلان شهر اكثراً خسيسند ، مواظب باش زياد تو چشم نرمي ، اونهايي كه بدون پشتوانه ريسك مي كنند با سر به زمين ميخورند ، اجناس وطني همشون بنجلند ، اون فاميل چه مراسم هاي عروسي خسته كننده و كسالت آوري دارند ، وضع اقتصادي جامعه ما به اين سادگي درست بشو نيست . وام گرفتن از بانك باعث گرفتاري ميشه ، بهترين جا براي مسافرت شماله ، شنا تو استخر خيلي بهتر از درياست . شما چقدر پيش فرض تو مغزتون داريد . خيلي خيلي زياد . هر قدر تجربه و دانشتون بيشتر ، پيش فرضهاتون بيشتر و مفصلتر . و هر پيش فرض يه درجه اعتباري براتون داره و تا يه حدي بهش ايمان داريد . باز هم تكرار مي كنم مهمتر از ارزيابي صحت و سقم پيش فرضها كاركرد و تاثير اونها در مورد موضوع حركت ماست . ان ال پي قصد داره يه طراحي و بازسازي مجدد روي پيش فرضهاي ما داشته باشه و اونها رو جهت بده و تاثير گذاريش روي ما رو كنترل كنه . و به اين منظور يه فيلتر قدرتمند سر راه پيش فرضهاي ما قرار ميده تا بجاي اينكه پيش فرضها سد و مانع حركت ما بشند باعث تاثير مثبت و سازنده روي مسير تحقق اهداف ما بشند . ان ال پي تاكيد مي كنه كه يك سري پيش فرضهاي پايداري و مبنا رو براي هميشه در ساختار ذهن ما جاري كنه ، پيش فرضهايي كه ميتونند ما رو جهت بدند و در مسير حركت هميشه ما رو حمايت و تقويت كنند . بعضي از اين پيش فرضها عبارتند از ؛ در درون شما منابع و نيروهاي لازم براي رسيدن به هدف وجود داره ، براي بهره برداري بايد با شايستگي اونها رو از درون خودتون استخراج كنيد ، هر نوع رفتاري منجر به نتيجه بخصوصي ميشه . پس علتهاي تكراري هميشه نتايج تكراري رو توليد مي كنند ، هر مفهومي به نام شكست نامفهومه ، هر نتيجه مي تونه موفقيت كامل در اجراي يك فرآيند باشه و براي تغيير نتيجه بايد فرآيند مذكور رو عوض كرد ، هر نوع واكنش افراد به دليل نوع درك و استنباط اونها از اون موضوعه . پس واكنش بد به دنبال يك استنباط بد اتفاق مي افته . سيستم جسم و روح انسان ارتباط و تعامل تنگاتنگي با هم دارند و يك جسم سرحال و سالم شاداب ، صاحب روحي نيرومنده . شما هم كمي تفكر كنيد و از اين جور پيش فرضهاي موثر و نيرومند كه بايد در مركز فرماندهي ذهنمون مستقر كنيم ، پيشنهاد بديد .
باور : پيش فرضهايي كه به صحت آنها ايمان بياوريم ، تبديل به باور مي شوند . باور همان تفكر و نگرش با اطميناني است كه نسبت به درست بودن يا نادرست بودن موضوعي داريد . باورها از قدرتمندترين قواي ذهني انسانها محسوب مي شوند .
خاطرات : تجربيات گذشته شما وابسته به نوع دركي كه از كيفيت زندگي داشته ايد ، نقاط مرجعي هستند كه براي انطباق گذاري و ارزشيابي تجربيات جديد مورد استفاده قرار مي گيرند .
ارزشها : ارزشها يا ضدارزشها معيارهاي اندازه گيري و ارزيابي شما براي ارزشگذاري مفاهيم هستند .
عادتها : مسيرهاي مشخص و تكرارپذير رفتاري را عادت مي گويند . هر رفتاري كه با تاكيد ، احساس و تكرار همراه شود ، تبديل به عادت جاري خواهد شد . براي اقدام به رفتار نياز به اراده آگاهانه مي باشد ، اما وقوع عادات به شكل ناخودآگاه شكل مي گيرند .
باورها ، ارزشها ، خاطرات و عادتهاي ما تشكيل نظام بسيار نيرومند و تعيين كننده اي رو در ساختار ذهن ميدند كه ما از اين نظام بعنوان مركز كنترل و فرماندهي ذهن تعبير مي كنيم . تو اين مركز كنترل شگفت انگيز تمام واكنشهاي رفتاري ما ، شكل افكار ما و كيفيت احساسات ما طراحي و برنامه ريزي ميشه و اگه ما در برخورد با هر موضوعي شاهد افكار ، رفتار و احساسات متفاوتي هستيم ، اين توليد همين مركز فرماندهي هست . اين سه عامل يعني افكار ، احساسات و رفتار در واقع سه بعد اصلي شخصيت ما رو تشكيل ميدند . بنابراين واقعيت بسيار مهم و شگرف موجود خارق العاده اي به نام انسان اينه كه ، طراحي شخصيتش كاملاً برنامه ريزي شده و قابل تحليله و اين طراحي و اجرا متاثر از نوع باورها ، ارزشها ، عادتها ، تجربيات و ذهنيات ما ، در مركز فرماندهي ذهن ما طبق الگو و الگوريتم خاصي انجام ميشه . پس همين الان كه تو صاحب شخصيت فعليت هستي ، اين شخصيت محصول پردازشهاي فعال در ذهن تو و مركز و فرماندهي توست ، اگر حرفهاي من هيجانزدت مي كنه ، تحريكت ميكنه و بهت نيرو و قدرت ميده و ميتونه تحولي رو تو زندگيت ايجاد كنه ، اين مربوط به شخصيت خود توست ، شخصيتي كه محصول پردازشهاي ذهني توست و اگه اين حرفها برات كسالت آوره و بدرد نخوره باز هم وابسته به شخصيت خودته وابسته به اينكه در مواجهه با اين مطالب چه پردازشهايي تو ذهنت جاري ميشه و چه عكس العمل رفتاري ، احساسي و فكري رو در تو ايجاد ميكنه . ان ال پي استراتژي فوقالعادهاي براي دخالت آگاهانه در ساختار اين پردازشها ارائه ميده و با هوشمندي و نگرشي كاملاً تاثيرگذار سعي ميكنه در كمترين زمان و با كمترين هزينه ، تغييرات لازم رو در ساختن و شكل گيري شخصيت افراد بوجود بياره و اونها رو توانمندتر ، موفقتر و شايسته تر كنه . و فراتر از اون ان ال پي اعتقاد داره در قاموس نظام هستي كيفيت و شكل زندگي حتماً متناسب با نوع و كيفيت شخصيت افراد براشون تدارك ديده ميشه و در معرض تجربشون قرار مي گيره . هر زندگي قانوناً هم شأن ، هم ظرفيت و درخور شخصيتي هست كه داره اون زندگي رو ، زندگي ميكنه .
تمركز : تمركز بر دو نوع است . تمركز آگاهانه و تمركز ناخودآگاه . تمركز آگاه جهت گيري و بسيج شدن تمام امكانات و ابزارهاي آگاهي خود بر روي يك موضوع خاص مي باشد و تمركز ناخودآگاه زماني اتفاق مي افته كه پهنه وسيع ناخودآگاه ذهن با دركي مستقل از شعور و آگاهي فرد ، فرآيندها و پردازشهايش را معطوف به موضوعي خاص مي نمايد . معمولاً تمركز ناخودآگاه قدرتمندتر و موثرتر از تمركز آگاهانه است .
بعنوان مثال زمانيكه توجه آگاهانه خود را براي فراگيري حين مطالعه متمركز مي نماييد ، از ابزار تمركز شعور آگاه خويش بهره مي بريد و هنگامي كه بي جهت احساس آشفتگي و سردرگمي مي كنيد ، ناخودآگاه شما بر روي موضوعي آزاردهنده متمركز شده است .
تمركز آگاهانه همون تيز شدن ذهن يا بعبارت خودموني ، گير دادن آگاهانه به يك موضوع ، مفهوم يا سوژه خاص هست . موقع ديدن تلويزيون اگه تمركز آگاهانمون رو خرج ديدن اون برنامه كنيم ، كاربرد آگاهانه ما نسبت به موضوعات ديگه اي كه در معرض تجربش هستيم محدودتر ميشه و هر چي تمركز ما روي موضوع اصلي بيشتر باشه ، بي توجهي ما نسبت به مسائل موازي كمتر خواهد شد . اينه كه مثلاً صدامون مي كنند يا باهامون حرف مي زنند ولي متوجه نميشيم . اين محدوديت آگاهي ماست كه توان تمركزش محدوده و همزمان امكان تمركز كاملاً روي چند موضوع رو نداره . هر قدر ابزار آگاهي ما تيزتر باشه كارآمدتره . يعني هر قدر تمركز آگاهانه بيشتري روي يك موضوع داشته باشيم ، احاطه و تسلط ما روي اون موضوع بيشتره و بهتر مي تونيم ازش برداشت و بهره برداري كنيم . اما تمركز ناخودآگاه از جنس كاملاً متفاوتي است . عملكرد سيستم ناخودآگاه ذهن ما براي تمركز روي موضوعات كاملاً مستقل از شعور آگاهانه ماست . چه بسا ناخودآگاه به شدت متمركز روي موضوعي باشد و ما اثراتش را مشهود و مشخص ببينيم ولي در سطح آگاهي دركي از اين تمركز نداشته باشيم . خسته ايم ، كسليم ، افسرده ايم ، ناراحتيم ، عصباني هستيم ، بي حوصله ايم ، ظاهراً هيچ اتفاقي برامون نيفتاده ، هيچ موضوع و دردسري ذهن ما رو بخودش مشغول نكرده ولي در واقع ناخودآگاه ما به شدت روي موضوع يا موضوعاتي ناهنجار و آزاردهنده متمركز شده و نتيجش همين وضعيت نامطلوب ماست . يا برعكس احساس نشاط و سرزندگي و انرژي مي كنيم در حاليكه ، اتفاق مهمي برامون نيفتاده اما ناخودآگاه ما روي موضوعي پرهيجان تمركز كرده . ممكنه همزمان آگاهي و ناخودآگاه ما روي دو تا موضوع كاملاً متفاوت و متضاد متمركز باشند ، اما هميشه تمركز ناخودآگاه قدرتمندتر و اثراتش غالبه . ما عموماً بدون دستيابي به مهارتهاي برتر كنترل و احاطه اي روي تمركز ناخودآگاهمون نداريم ولي تمركز آگاهانه مي تونه كاملاً تحت اختيار ما باشه . ضمير ناخودآگاه ما طوري طراحي شده كه تمركزش جهت گيري آگاهانه نداره و روي نفس موضوع متمركز ميشه. بسته به اينكه ديتاهاي ورودي به ناخودآگاه ما با چه كيفيتي ارسال بشند ، اين سيستم اتوماتيك و غيرهوشمند به همون شكل روي ماهيت موضوع تمركز ميكنه و كاري به جهت گيري آگاهانه ما نداره . وقتي ميگي �به فيل قرمز فكر نكن� ناخودآگاه ما دقيقاً فيل قرمز رو تجسم ميكنه وقتي به خودت ميگي بايد اين روز خسته كننده و كسالت بار و رنج آور رو فراموش كنم ، دقيقاً روي خستگيها ، كسالتها و رنجها متمركز ميشه و اگه بهش بگي من از بدبختي ها و شكستهام فرار مي كنم ، همچنان متوجه بدبختيها و شكستهاي توست پس بايد بگي و احساس كني كه من به دنبال خوشبختي هستم به جاي اونكه به خودت بگي بدبختيهام تموم شد ، تا ناخودآگاه روي خوشبختيها تمركز كنه . اين ساختار و خاصيت حيرت انگيز ناخودآگاه قدرتمند ماست و فرق بسيار مهم تمركز آگاهانه و ناخودآگاه دقيقاً همين جاست . و دوستان عزيز ازتون مي خوام به اين موضوع واقعاً مهم خوب دقت كنيد و به خاطر بسپاريد . تمركز ناخودآگاه هزاران بار قدرتمندتر از تمركز آگاهانه ست و خيلي مهمه ، خيلي خيلي مهمه بدونيد و كنترل كنيد ناخودآگاهتون روي چه موضوعات و مضاميني متمركز ميشه . تمركز ضمير ناخودآگاه شما ريشه بسياري از احساسات افكار و رفتاري هست كه ناخواسته بايد حضور اونها در شخصيتتون رو بپذيريد . دقيقاً به همين دليل جهت گيري تمام استراتژي هاي ان ال پي بر مبناي يك مثبت نگري جامع و كلي و همه جانبه است . وقتي هر موضوعي رو از زاويه مثبت نگاه كنيد و روي وجوه مثبت اون تمركز كنيد و به قول معروف هميشه نيمه پر ليوان رو ببينيد ، تمركز ناخودآگاه شما معطوف به عوامل مثبت و سازنده ميشه و بر عكس توجه به عوامل منفي باعث تمركز ناخودآگاه روي مسائل منفي خواهد شد .
در مورد تمركز آگاهانه ذهن توجه به دو تا نكته مهم ديگه هم ضروريه . براي بهره برداري موثرتر از ذهن بايد توجه كنيد ، ذهن ما در سطح آگاهيش گنجايش محدودي بر تمركز داره و موارد خارج از ظرفيتش را حذف مي كنه . ذهن انسان تو يه زمان واحد معمولاً امكان تمركز روي 5 تا 9 موضوع مختلف رو داره و زمانيكه در معرض موضوعات بيشتري قرار بگيره ، اضافه ها رو حذف مي كنه . وقتي وارد فضاي جديدي ميشيم ، ذهن ما درآن واحد روي تعداد محدودي از المانهاي محيط تمركز مي كنه و مابقي داده ها به سطح آگاهي ما وارد نمي شند . پس براي بهره برداري بهتر از ظرفيت تمركز ذهن بهتره اين گزينش رو خودمون ، آگاهانه انجام بديم و روي موضوعاتي كه برامون مفيدتر و موثرترند ، متمركز بشيم . نكته مهم دوم اينكه ، تمركز ذهن چه در سطح آگاهي و چه در ضمير ناخودآگاه نسبت به نشانه ها ، استعاره ها ، نمادها و ديتاهاي مفهومي بهتر و سريعتر واكنش نشون ميده و تحريك ميشه تا اطلاعات مستقيم و بي واسطه . به همين دليله كه تابلوهاي راهنمايي رانندگي به جاي اينكه بنويسند ، خطر يا ورود ممنوع از نمادها استفاده ميكنند. با اطلاع از همين موضوع شما هم براي انتقال يك مفهوم به مخاطب هر قدر بيشتر از كنايه ها ، نشانه ها و استعاره ها و تمثيلها استفاده كنيد ، تاثيرگذاري مطلوبتري براي برانگيختن تمركز مخاطب خواهيد داشت .
نشانگرها : نشانگرها عبارتند از حركات يا ژستها و تيپهاي رفتاري و شخصيتي كه نشان دهنده فرآيندهاي ذهني مورد استفاده فرد مي باشند . با استفاده از نشانه هاي مشهود در رفتار بيروني ميتوان به پردازشهاي ذهني فرد پي برد .
مشاهده دقيق : با افزايش مهارتهاي مشاهده صحيح و دقت در كيفيت ظاهر و رفتار افراد ، مي توان تحليل مشخص و جهت داري از مفهوم رفتار او ارائه داد .
سنجش جزئيات : مشاهده جزئيات رفتار يك فرد و تفكيك شاخصهاي جزئي ظاهر عملكرد او مي تواند كمك شايسته اي به تحليل دقيق و مناسب رفتار و افكار و احساسات او را داشته باشد .
كيفيت حواس : افراد در استفاده از حواس پنجگانه خويش از كيفيتهاي مختلف و متفاوتي برخوردارند . كيفيت و طرز استفاده از ابزار بيان ، نوع گفتار ، شكل ابراز احساسات ، كيفيت شنيدن و نوع واكنشهاي جسمي در ارتباط مقوله هاي مختلف ، اطلاعات مهمي در ان ال پي براي تحليل فرد مي باشد .
يكي از محورهاي اصلي ان ال پي ، الگوسازي افراد به منظور تحليل شخصيت اونهاست و مبناي اين الگوسازي طرز استفاده افراد از حواس پنجگانه هست . اينكه افراد موقع حرف زدن ، نگاه كردن ، حركت دادن دستها و شكل واكنش اونها موقع شنيدن چه كيفيتي داره و چه شكلي داره ، مي تونه اطلاعات بسيار باارزش و ذيقيمتي رو براي شناسايي پشت پرده ذهن طرف مقابل و تيپ شخصيتي اون در اختيار ما ميذاره . و اين يكي از اصول اساسي ان ال پي هست كه من هم به صورت مشروحتر در دوره هاي پيشرفته ان ال پي استراتژيها و تكنيكهاشو خدمت شما بازگو خواهم كرد . بعنوان يك نمونه ساده براي درك بهتر اين موضوع ، مثلاً تند حرف زدن يك فرد مي تونه نشونه بصري بودنش باشه و اينكه حس بينايي او فعالتر و تاثيرپذيرتره و او انساني بيرون گراست يا برعكس كندصحبت كردن مي تونه دليل لمسي بودن و درونگرا بودنش باشه و يا اينكه آدمي احساساتي هست . و يا نوع واژه ها و تكيه كلامها و عباراتي كه فرد در صحبتهايش به كار ميبره مي تونه بعضي زواياي شخصيتش رو نشون بده . جالب اينه كه حتي از نوع نگاه يك فرد هم ميشه پي برد الان چه نوع پردازشي رو داره تو ذهنش انجام ميده و اينها تكنيكها و ابزارهاي موثر ان ال پي هست .
ديدگاه : ديدگاه عبارت است از نوع نگاه و نگرش فرد نسبت به يك موضوع خاص . وابسته به شكل فرآيندهاي ذهني ، ديدگاه افراد مختلف نسبت به موضوعي ثابت مي تواند كاملاً متفاوت باشد و به اين ترتيب درك انسانها از وقايع زندگي مختلف بوده و كاملاً برخاسته از نوع ديدگاه افراد است .
تغيير موقعيتهاي ادراكي : همانطور كه زواياي ديد مختلفي را مي توان به هنگام در نظر گرفتن يك وضعيت اتخاذ نمود ، موقعيتهاي ادراكي بي شماري نسبت به موضوعي واحد وجود دارد . تغيير موقعيت ادراكي يعني توانايي و مهارت نگرش از زاويه اي متفاوت از حالت فعلي و دگرگوني درك استنباط از يك موضوع واحد .
اين جمله رو زياد شنيديد ، ديدتو نسبت به موضع عوض كن . واقعيت اينه كه اين جمله بسيار ساده و بديهي ، دنيايي از استراتژيها و تكنيكها و روشهاي بهبود رو در خودش جا داده . نوع واكنش ما ، نوع تفكرات ما و شكل احساس ما نسبت به يك موضوع يا اتفاق ، بستگي به درك و استنباطي داره كه ما از اون موضوع داريم . اين درك و برداشت يك فرآيند ذهني هست كه بستگي به ساختار ذهن ما داره . و ما به اين فرآيند بسيار مهم ذهني ميگيم زاويه ديد ، نوع نگرش يا ديدگاه ما نسبت به اون موضوع . موقعي كه من با مفهومي يا اتفاقي برخورد مي كنم ، پردازشي در ذهن من انجام ميشه كه در اثر اين پردازش ، شاخصهاي شخصيتي من شامل افكار ، رفتار و احساسات نسبت به اون موضوع خاص توليد ميشه . در حاليكه تو اگه با همون موضع برخورد كني فرآيند ديگه اي در ذهن تو انجام ميشه و شخصيت ديگه اي با ابعاد سه گانه افكار ، رفتار و احساسات در تو جلوه گر ميشه . اين شخصيتها وابسته به ساختار ذهن من و شماست . فرض كنيد با ديدن صحنه شيطنت و شلوغ بازي و سرخوشي چند تا جوون توي پارك من عصباني ميشم و نسبت به بيموالاتي و بي ادبي اونها اعتراض مي كنم ، در حاليكه ممكنه تو با ديدن اين صحنه ياد خاطرات خوش دوران نوجوونيت بيفتي و غرق شادي و لذت بشي . پس يكي از مباحث بسيار مهم و تعيينكننده در ان ال پي ورود به ساختار پردازشهاي ذهني هست . يعني بتونيم نوع زاويه ديدمون رو نسبت به يك موضوع بخوبي تحليل كنيم و فراتر از اون با يه استراتژي مناسب ، به نحوي موثر و هوشمندانه اون رو تغيير بديم و نوع درك و استنباطمون رو نسبت به يك موضوع عوض كنيم تا در نهايت شاهد بروز شخصيتي موثرتر ، قدرتمندتر ، آرامتر و موفق تر در وجود خودمون باشيم .
شرطي سازي : شرطي سازي يا شرطي شدن به مفهوم بروز يك واكنش شخصيتي ثابت ، نسبت به محركي خاص به طور ناخودآگاه است . در ساختار پردازشهاي ذهني انسان ، چنانچه فرآيندي به طور مكرر اتفاق بيفتد و به مرور زمان در برخورد با محركي خاص ، واكنش شخصيتي ثابتي شكل بگيرد ، ساختار واكنشي جسم و روح ما نسبت به اين فرآيند شرطي مي شود . به اين معنا كه در صورت مواجهه مجدد با همان محرك ، به طور ناخودآگاه واكنش مربوطه اتفاق خواهد افتاد .
شرطي شدن يكي از مفاهيم اصلي ان ال پي به شمار ميره كه با استفاده از اين فرآيند بسيار مهم ، ان ال پي تكنيكها و روشهاي موثر و كاربردي رو در اختيار ما ميذاره . بسياري از حالتهاي قدرتمند و موثر و كارآمد تو شخصيت ما با بهره گيري از اين روش به شكلي نيرومند و پايدار شكل مي گيره و مي تونه بي نياز از اراده آگاهانه ما تو نهادمون مستقر بشه . مي تونيم اون نوع رفتار يا اون احساس مطلوبي رو كه بهش احتياج داريم و در مواقع مهم بايد از خودمون بروز بديم با استفاده از اصل شرطي سازي بدست بياريم . از طرف ديگه خيلي از ناهنجاريهاي رفتاري و احساسات ناخوشايند كه گرفتارشيم و حريفش نمي شيم و نمي تونيم برطرفش كنيم بواسطه اين هست اون شرايط نامطلوب در وجود ما شرطي شده و برطرف كردن ساختارهاي شرطي شده در ذهن ما نياز به روشها و تكنيكهاي خاصي داره . بعنوان مثال اگه در مواقع مهم مثل سخنراني در جمع يا شركت در جلسات مهم يا ملاقات با مقام بالاتر احتياج به اعتماد به نفس بالايي داريم ، مي تونيم اين اعتماد به نفس رو در وجودمون نسبت به يك محرك خاص شرطي كنيم تا هر وقت بهش احتياج داشتيم ، بتونيم به سرعت سرشار از اعتماد به نفس بشيم . و يا اينكه اگه بعنوان مثال در مجادلات خونوادگي ناخودآگاه كنترلمون رو از دست ميديم و به سرعت عصبي مي شيم و رفتار ناخوشايندي ازمون سر ميزنه ، به اين خاطره كه اين شرايط احساسي ناهنجار نسبت به يك محرك خاص مثل پرخاشگري همسر شرطي شده و ما علي رغم اينكه تمام سعيمونو براي برطرف كردن اين عدم تعادل احساسي داريم ، زورمون نمي رسه ، چون اين ساختار ناهنجار در وجود ما شرطي شده و حمله به ساختارهاي شرطي شده نياز به اهتمام بيشتر و برخورد هوشمندانه تر و تكنيكي تري داره . ان ال پي با شناخت ساختار شرطي سازي ذهن ، روشها و تكنيكهاي موثري هم براي شرطي سازي مفيد و سازنده و هم براي برهم زدن ساختارهاي شرطي شده ناهنجار و مخرب در اختيار ما ميذاره ، تا بتونيم به نحوي موثر شخصيتمونو بهبود بديم .
ضمير ناخودآگاه : ذهن انسان مركز اصلي اجراي كليه پردازشهاي حياتي وجود اوست . پردازشهايي كه مسئوليت طراحي و كنترل كليه فرآيندها و واكنشهاي جسمي و روحي را بر عهده دارند و دربرگيرنده هر نوع فعل و انفعاليست كه در وجود انسان رخ مي دهد و ماهيت او را تعريف مي كند . ذهن انسان از دو لايه تشكيل شده ؛ لايه بسيار كوچكتر و محدودتر آگاهي و پهنه وسيع و نامحدود ناخودآگاه او .
مفهومي كه از آن به عنوان ضمير ناخودآگاه ياد مي كنيم ، شامل بازه بسيار گسترده و عظيمي است كه در آن انبوه پردازشهاي گوناگون به منظور تنظيم و كنترل ميليونها فرآيند تامين كننده حيات جسمي و روحي رواني انسان شكل مي گيرد . فرآيندهايي كه بخش عمده آنها به طور ناخودآگاه و مستقل از درك آگاهانه ما همواره در حال طراحي و اجرا هستند .
ابركامپيوتر عظيم مركزي ، پردازشگر بي نهايت دروني ، مركز فرماندهي جسم و روح ، مجراي اصلي ارتباط دروني انسان با نظام هستي ، منبع انرژي بي نهايت درون انسانها و پهنه بي نهايت شگفتيهاي درون انسان ، اينها عباراتي هستند كه مي تونيم از اونها براي توصيف مفهوم حيرت انگيز و بي نهايتي به نام ضمير ناخودآگاه انسان استفاده كنيم . ساختار پيچيده و شگفت انگيزي كه علوم امروزي با تمام پيشرفتهاش از درك عظمتش عاجز مونده و نگرشهاي عرفاني از اون بعنوان كانال ارتباط ملكوتي ما ياد مي كنند . با تمام اين حرفها اگه بخوايم از يه توصيف و مدلسازي ساده براي بيان ضمير ناخودآگاه استفاده كنيم ، بايد بگيم ، ما انسانها دو نوع پردازشگر يا دو نوع كامپيوتر در نهادمون مورد استفاده و بهره برداري قرار ميديم ، تا بتونيم ماهيت و ساختار پيچيده انسانيمون رو اجرا كنيم ، كامپيوتر اول كه به لايه سطحي ذهن ما اطلاق ميشه ، عبارتست از ذهن آگاه . كامپيوتر كوچك و ساده و پيش پا افتاده اي كه كاملاً تحت اختيار و كنترل ماست و روند پردازشها و جهت گيري فرآيندهاش كاملاً تحت اختيار و مطابق با ارادة آگاهانه ماست . هر طور دوست داشته باشيم مي تونيم اون رو جهت بديم و نتايج مورد نياز رو ازش استخراج كنيم . به سبب سادگي رفتار اين پردازشگر ما كنترل و تسلط ذاتي و غيراكتسابي روي شعور آگاهمون داريم و به خاطر همين تسلط و كنترل ما انسانها رو موجودي مختار و داراي حق اختيار و انتخاب مي دونند . در حاليكه محصولات توليدي و نتايج اخذ شده از اين ميني كامپيوتر كوچك يعني آگاهي ما ،نتايجي سطحي ، ساده ، ناپايدار و نامطمئن هست و هر لحظه مي تونه دست خوش تغيير و نابودي بشه . ما به سادگي مي تونيم الان درباره موضوعي قضاوتي بكنيم و چند لحظه بعد با پردازشي دوباره ، پردازش قبليمون رو نقض كنيم و نتيجه قضاوت فعلي ما متضاد با قضاوت چند لحظه قبلمون باشه . اما كامپيوتر اصلي يا لايه دوم ذهن ما ، عبارتست از پردازشگر حيرت انگيز و عظيم ضمير ناخودآگاه ، كه برخلاف لايه اول ذهن ما ، ساختارش بسيار پيچيده ، دقيق و از پيش برنامه ريزي شده است و ما در حالت معمول كنترل و تسلط آگاهانه اي روي پردازشهاي اين ابركامپيوتر نداريم . بعبارتي پردازشگر عظيم ضمير ناخودآگاه ما تحت كنترل نرم افزارهايي ثابت، از پيش طراحي شده و غيرهوشمند هست . انبوه نرم افزارهاي متنوعي كه به طور مشترك در نهاد تك تك ما وجود دارند و هر كدوم اگر فعال بشند و كدهاي لازم براي فعالسازيشون فراهم بشه ، نتيجه مخصوص خودشونو توليد مي كنند و اين فرآيند مستقل از فراست و اراده آگاهانه ماست . در ضمير ناخودآگاه همه ما ، نرم افزارهاي لازم براي اجراي هر فرآيندي وجود داره ، نرمافزارهايي كه اگه موثر و قدرتمند فعال بشند مي تونند از ما يك قاتل سنگدل بسازند يا ما رو تبديل به يك مصلح جهاني بكنند و اينكه چه نرم افزارهايي با چه كيفيتي در ناخودآگاه ما فعال ميشند ، تعريف كننده شخصيت فعلي ماست . بنابراين ويژگي ابركامپيوتر فوق العاده ضمير ناخودآگاه ما اينه كه اولاً اجراي فرآيندها و پردازشها در اون تحت اختيار و كنترل آگاهانه ما نيست و برخلاف سطح آگاهي ذهن ما ، تسلط و قدرت كنترل بي چون و چرايي بر روي اون نداريم و كنترلش مستلزم مهارتها و معرفتهايي خاص و برتر هست كه اكتسابي و قابل فراگيريه و با داشتن اين مهارت فوق العاده و اين قدرت جادويي ، يعني كنترل و برنامه ريزي ضمير ناخودآگاه از انساني ساده و معمولي به انساني برتر و قدرتمند تبديل مي شيم . ثانياً نتايج و خروجيهاي توليدي اين كامپيوتر قدرتمند كه نتيجه پردازشهاي مربوط به نرم افزارهاي ذهني هست ، درست برعكس ميني كامپيوتر شعور آگاه ما ، محصولاتي نيرومند ، پايدار و موثر و تعيين كننده است . محصولاتي كه براي وجود ما جزو احكام قطعي و يقيني و لازم الاجرا محسوب ميشند و در يك كلام تعريف كننده ماهيت واقعي ما هستند .
نرم افزارهاي ذهني : نرم افزارهاي ذهني مفهومي براي مدلسازي فرآيندها و پردازشهاي ذهني محسوب مي شوند . اين نرم افزارها سيرهاي مشخص و از پيش طرح ريزي شده اي هستند كه اجراي هر واكنش يعني تبديل علت به محصول از طريق آنها اجرا مي شود . نرم افزارهاي ذهني الگوها و الگوريتمهاي مشخص و تعريف شده اي دارند .
ذهن ما به شكل حيرت انگيزي در هر لحظه در حال فعاليته . در هر كسري از ثانيه ، ميليونها پردازش در ذهن ما انجام ميشه . تنها قسمت بسيار كوچكي از اين پردازشها در سطح آگاهي ما قابل درك و بخش عمده اون در سطح ناخودآگاه ما اتفاق مي افته كه براي ما محسوس و ملموس نيست و لازم هم نداريم كه از اين پردازش خبر داشته باشيم . پردازشي كه بايد نظم سيستم تنفسي يا عملكرد قلب و ساير اندامهاي حياتي ما رو تنظيم كنه . پردازشي كه باعث بروز حالت خوشحالي و شادي در ما ميشه . پردازشي كه ما رو غمگين و افسرده و يا عصباني و پرخاشگر ميكنه . پردازشها تو هر موقعيت تصميمي رو براي ما خلق مي كنند . ممكنه فكر كنيم اين پردازشها همينطوري و تصادفي و شانسي شكل مي گيرند ، اما واقعيت اينه كه روند اجراي اين پردازشها در ذهن تمام انسانها كاملاً قانونمند ، قابل تحليل ، سازماندهي شده و طبق ساختار و الگوريتمهاي كاملاً مشخص و تعريف شده اي اجرا مي شند و هر كدوم مسيرها و متدهاي كاملاً مشخصي دارند كه ما اونها رو تحت عنوان نرم افزارهاي ذهني بيان مي كنيم . پس در پردازشگر مركزي يا ضمير ناخودآگاه ما ، هميشه نرم افزاري هست كه اگه كدهاي فعالساز ويژه اون ارسال بشه ، يعني علتها و زمينه هاي عملياتي شدنش فراهم بشه ، ما عصباني ميشيم ، ناراحت ميشيم ، افسرده ميشيم يا خوشحال ميشيم ، احساس قدرت و اعتماد به نفس مي كنيم و همينطور ميليونها نرمافزار در ذهن ما حاضر هستند كه در شرايط معمول بسياري از اونها غيرفعالند ، تعداديشون نيمه فعال و بخش كوچكي از اونها فعال ميشند و برآيند عملكرد اين مجموعه نرم افزارهاي ذهني در نهاد ماست كه شخصيت ما رو در هر لحظه و در هر موقعيت خلق ميكنه و شكل ميده .
شخصيت : شخصيت عبارتست از بالفعل شدن و جاري شدن پردازشهاي ذهني ، در نمادهاي دروني و بيروني وجود انسان . شخصيت هر فرد خروجي واكنشهاي ذهني اوست و شامل سه بعد افكار ، رفتار و احساسات مي باشد .
شخصيت يعني چه؟ ما در هر موقعيت و در هر لحظه مواجه ميشيم با يك موضوع با يك مفهوم با يك مسئله و در قبال اون موضوع ، مفهوم يا مسئله بايد ماهيت خودمونو ابراز كنيم و بعبارتي خودمونو نشون بديم و بيان كنيم . وقتي دوستمون تو چشممون نگاه ميكنه و دروغ شاخداري رو تحويلمون ميده ، يا وقتي راننده تاكسي كرايه اضافي رو از ما مي خواد ، يا وقتي ازتون درخواست ازدواج ميشه ، يا خبر بدنيا اومدن بچتونو ميدن يا خداي نكرده خبر فوت عزيزي رو ميشنويد ، يا يه فوتبال پرهيجان رو تماشا مي كنيد يا از خوردن غذاي لذيذي لذت مي بريد و با هر مفهوم و موضوعي كه تماس پيدا مي كنيد ، ناگزير بايد واكنش نشون بديد . حتي واكنش نشون ندادن و خنثي بودن هم يك جور واكنش هست و ما بايد تو هر لحظه خودمونو نمايش بديم ، ابراز بكنيم و تعريف كنيم و اين يعني جاري شدن شخصيت ما . شخصيتي كه در ما جلوه گر ميشه ، قراره چه حالتها و چه فعل و انفعالي رو نشون بده . ما هر موقع در معرض محركي قرار مي گيريم افكاري در ذهن ما خلق ميشه ، احساسي وجود ما رو فرا مي گيره و رفتاري از ما بروز پيدا مي كنه كه معرفي كننده شخصيت ماست . پس مي تونيم شخصيت رو داراي ابعاد سه گانه افكار ، رفتار و احساسات بدونيم . اين محصول مهم يعني شخصيت ، مستقيم و بي واسطه توليد پردازشهاي ذهني ماست و اونطوركه نرم افزارهاي ذهني ما فعلي شدند و با كيفيتي كه فعال شدند و پردازشهاشونو انجام دادند، نتيجه اي رو توليد مي كنند و به عرصه زندگي ما عرضه مي كنند كه اسمش همون شخصيه و اين محصول قراره ما رو معرفي كنه و ماهيت ما رو تعريف كنه و نشون بده ما در نظام هستي كجا ايستاده ايم و نقشمون چيه .
تجسم اخلاق : واحدي در ذهن تمام انسانها ، وظيفه ساختن تصوير ذهني را بر عهده دارد به نام موتور تجسم . اين واحد براي هر مفهوم ، تصويري ذهني ارائه كرده و به بايگاني ذهن ارسال مينمايد . تجسم اخلاق فرآيند بهره برداري موثر ، هدفدار و جهت گيري شده از موتور تجسم به منظور خلق كدهاي تصويري نيرومند و موثر محسوب مي شود .
ما براي هر مفهومي يك تصوير ذهني در اختيار داريم . تصويري كه محصول تجسم ذهن ماست . همه ما براي مفاهيمي مثل صبح زيبا ، شب آرام ، دريايي طوفاني و يا مفاهيم ذاتي مثل قدرت ، ترس ، خيانت ، اعتماد به نفس ، دروغ ، ايثار و امثال اون كدهاي تصويري بخصوصي رو در ذهنمون سراغ داريم . ما حتي براي هر فرد چه اونو ديده باشيم يا نديده باشيم يك كد تصويري بخصوص تو ذهنمون داريم . هر كدوم از ما كدهايي مخصوص در خودمون تو بايگاني ذهنمون داريم و قطعاً كدهاي تصويري ما با هم فرق مي كنه . بنابراين موتور جسم خلاق واحد حيرت انگيزي در ساختار ذهن ماست كه وظيفه داره براي تمام مفاهيم ادراكي ما كدسازي كنه . اما فرآيند تجسم خلاق يعني بهره برداري موثر و هدفدار از موتور تجسم و ساختن كدهاي تصويري موثر و نيرومند با كنترل و خلاقيت كاملاً هدفدار و به منظوري خاص . وقتي كه موفقيتي رو در آينده با خلاقيت تجسم مي كنيم ، يعني داريم كدهاي مورد نياز براي يك استراتژي و اجراي فرآيندي مهم رو تدارك مي بينيم . وقتي داريم از يه تجربه تلخ و دردناك كدهاي تصويري مطلوب و قابل تحمل مي سازيم ، داريم براي يك فرايند بهبود و اصلاح يك سري كدهاي تصوير نيرومند و موثر خلق مي كنيم . فرآيند تجسم خلاق تكنيكي بسيار نيرومند و موثر هست كه در استراتژيهاي ان ال پي از اون استفاده بسيار زيادي شده . بسيار خوب دوستان و همراهان عزيز ، اينجا به انتهاي اين قسمت از كارگاه آموزشي رسيديم . كارگاه آموزشي آشنايي با اصول و مباني ان ال پي . در بخش بعدي به طور مختصر و فهرست وار به معرفي برخي از تكنيكها و روشهاي متداول ان ال پي خواهم پرداخت . همچنان همراه من باشيد .
در اين بخش به معرفي و ارائه برخي مدلها ، ساختارها و تكنيكهاي رايج و كاربردي ان ال پي خواهيم پرداخت . لازم به ذكر است : ارائه اين راهكارها كه به صورت فهرست وار تقديم شما ميگردد ، به منظور درك و بهتر از ساختار و منطق دانش ان ال پي است و الگوهاي كاربردي و تخصصي به طور كامل در دوره هاي پيشرفته ان ال پي ارائه خواهد شد .
تو اين بخش اجازه بديد مدلي به نام سازه نظم تجربي رو خدمتتون معرفي كنم . اين مدل بسيار ساده اما كاملاً كاربردي مي تونه درك ملموسي رو از منطق عملكرد ان ال پي در اختيار ما بذاره . بر اساس اين مدل پنج عنصر در پردازشهاي ذهني ما بايد مورد توجه قرار بگيرند . عناصري كه معرفي كننده سطح مختلف ادراكات ، تاثيرگذاري و تاثيرپذيري ذهن ما هستند . اين پنج عنصر عبارتند از باورها و ارزشها ، احساسات ، افكار ، رفتار و نتايج . سه عنصر اول جزء عناصر دروني و دو عنصر آخر لايه هاي بيروني رو تشكيل ميدند . و نكته مهم اينه كه فعل و انفعالاتي كه در هر كدوم از اين لايه هاي ذهني ، اتفاق مي افته كاملاً بر روي لايه هاي ديگه تاثيرگذاره . بررسي اين تاثيرگذاري مابين لايه هاي مختلف ذهني مي تونه ، مبناي تحليل مناسبي باشه . براي شناختن اتفاقاتي كه در ذهن ما مي افته . در سازه نظم تجربي ميزان تاثيرگذاري و تاثيرپذيري اين عناصر و لايه ها بر هم ديگه تو دو تا رده تاثيرات ضعيف و معمولي و تاثيرات شديد و تعيين كننده طبقهبندي ميشند . به اين ترتيب كه باورها و ارزشهاي ما به شدت روي احساسات و افكار ما تاثير ميذارند ، احساسات و افكار ما شديداً روي رفتار ما تاثير داره و رفتار ما به شدت بر نتايجي كه عايدمون ميشه موثر و تعيين كنندست . معكوس اين روند تاثيرگذاري هم البته با شدت و قدرت كمتري صدق ميكنه ، يعني اينكه نتايجي كه تو زندگي بدست مي ياريم بر روي كيفيت رفتار ما تاثير داره ، نوع رفتار ما بر شكل افكار و احساساتمون موثره و احساسات و افكار ما هم در تعيين نظام ارزشها و باورهاي ما نقش داره . اين مدل و اين الگو يعني سازه نظم تجربي مبناي بسياري از تحليلها ، تكنيكها و نگرشها در ان ال پي هست . بعنوان مثال زماني كه ما صاحب نظام ارزشها و باورهايي هستيم كه اونها تنها يك زندگي ثروتمند و سرشار از موفقيت رو براي ما تعريف ميكنند اين نوع ارزشها و باورها باعث ميشه تمام افكار و احساسات ما در جهت شكل گيري ثروت و موفقيت در زندگي ما ، تو ذهنمون جاري بشه و مغزمون سرشار از تفكرات و احساساتي ميشه كه محرك ما براي مسير جذب ثروت و موفقيت هست ، اين نوع افكار و احساسات باعث ميشه رفتاري از ما بروز پيدا كنه كه رفتار يك انسان موفق و ثروتمند هست و شاهد عملكردي از خودمون باشيم كه مختص و ويژه مسير جذب ثروت و موفقيته و در نهايت اين رفتار نتيجه اي رو كه بايد براي ما پيش مياره يعني جذب ثروت سرشار و موفقيتهاي پي در پي . حالا فرض كنيد اين سيكل به طور معكوس اتفاق بيفته باز هم تاثيرگذاري لايه ها بر هم ديگه ، البته با شدت بسيار كمتري مي تونه اتفاق بيفته . به دليلي ثروت كلاني نصيب ما بشه و اين نتيجه تو زندگيمون اتفاق بيفته . چنين نتيجه اي مي تونه كيفيت رفتار ما رو عوض كنه و تاثيراتي بر تغيير رفتار ما و در جهت تبديل شدن به انساني ثروتمند و موفق داشته باشه . اين رفتار احساسات و افكار ما رو هم مي تونه تحت تاثير قرار بده و در نهايت باعث دگرگوني در نظام ارزشها و باورهاي ما بشه .
سطوح نرولوژيك يا سطوح منطقي : اين مدل پايه اي ان ال پي بيان مي كنه ، انسانها در پنج سطح و پنج جايگاه امكان تاثيرگذاري و اعمال تغييرات مورد نظرشون رو دارند . سطح اول محيط پيرامون زندگي هست . اعمال تغييرات تو اين سطح ساده و سهل الوصولتر هست و مي تونيم به سهولت با ايجاد بعضي تغييرات در چيدمان و كيفيت محيط زندگيمون ، تغييراتي رو كه مورد پسند ماست ايجاد كنيم . مثلاً در فرآيند كاهش خون ساده ترين و راحت ترين شكل تغييرات ، تغييراتي هست كه در محيط زندگيمون مي تونيم ايجاد كنيم ، كافيه سبد خريدمون از سوپر ماركت رو تغيير بديم و يا موجودي يخچالمون رو كنترل كنيم و يا دقت بيشتري روي كيفيت طبخ مواد غذايي داشته باشيم . سطح دوم شكل و كيفيت رفتار ما هست . تو اين سطح بايد با دخالت آگاهانه سعي كنيم كيفيت و كميت رفتارمون رو تغيير بديم . مثلاً براي درمان ناهنجاري اخلاقي مثل خسيس بودن ، كافيه بيشتر خرج كنيم و راحت تر خرج كنيم و رفتار قبليمون رو اصلاح كنيم . سطح سوم سطح توانمنديهاي ماست . براي ايجاد تغييرات تو اين سطح بايد بتونيم مهارتهامونو ارتقاء بديم . بعضي از اين مهارتها كاملاً بيروني و قابل يادگيري هستند و بسياري از مهارتها رو هم بايد از درون خودمون استخراج كنيم . مثلاً براي موفقيت تو يه رشته ورزشي بايد تو سطح توانمنديهامون ، تغييراتي بديم ، مهارتهاي بيرونمون رو افزايش بديم ، پيش مربيهاي بهتري آموزش ببينيم ، بيشتر تمرين كنيم ، علمي تر و حساب شده تر تمرين كنيم و بريم سراغ آموزش تخصصهاي مورد نياز اون رشته ورزشي . همزمان بايد سراغ مهارتهاي درونيمون بريم و اونها رو تقويت كنيم . بايد اعتماد به نفس بيشتري داشته باشيم ، انگيزه بيشتري رو در خودمون بوجود بياريم ، تمركزمونو بهتر كنيم . سطح چهارم ، منطقه باورها و ارزشهاست . تغيير تو اين سطح يعني رفتن سراغ تغييراتي ريشه اي و ساختاري در نظام ارزشها و باورها و اينكه باورهاي مخرب و بازدارنده رو مثل نداشتن اعتماد به خويش و به قابليتها و تواناييها ، منفي نگري ، احساس نياز به عوامل بيروني ، اعتقاد به شانس و امثال اون رو استحاله كنيم و باورهاي نيرومند و ارزشهاي سازنده رو مثل باور خود ، اعتقاد به هدف ، توكل به مبدأ هستي و خداوند ، اعتقاد به روح درستكاري و نقشش در موفقيت ما و امثال اون رو در نهادمون تقويت كنيم . و سرانجام سطح پنجم ، سطح هويت انساني ماست . اينكه چه شناختي از هويت و ماهيت خودمون داريم ، خودمونو چطور ميشناسيم ، چطور درك مي كنيم ، چطور تعريف كرديم و ازش چي مي خوايم و چه انتظاري داريم بسيار بسيار مهم و تعيين كننده است و البته تغيير و دگرگوني تو اين سطح ، ريشه اي ترين و عميق ترين شكل تغييرات هست .
در خصوص سطوح نرولوژيك يا سطوح منطقي توجه شما را به اين نكته كليدي جلب مي نماييم كه در سطوح اوليه ، اعمال تغييرات بسيار ساده تر و سريعتر اتفاق افتاده و امكانات و ابزار دگرگوني در اين سطوح همواره مهيا و فراهم مي باشد . اما هر قدر به سمت سطوح بالاتر ميل ميكنيم ، اين تغييرات سخت تر ، كندتر و دشوارتر ، شكل مي گيرد . همچنين بايد توجه داشت ، تغييرات در سطوح اوليه علي رغم سادگي و سهولت ، غالباً سطحي تر و كم اثرتر از سطوح متعاليتر مي باشد و خصوصاً اگر تغييرات در سطوح نازل در تضاد و تعارض با قوانين جاري و حاكم در سطوح نرولوژيك متعالي باشد ، كم تاثير و شايد كاملاً بي تاثير جلوه گر شود . و در آخر ، آگاهي از اين موضوع بسيار حائز اهميت است ، اعمال تغييرات در هر سطح بر سطوح ديگر كاملاً تاثيرگذار بوده و تغييراتي كه در سطوح عالي تر اعمال شوند ، اثرات قطعي و پايداري در سطوح نازلتر خواهند داشت .
شما اونقدر كه به سادگي مي تونيد محيط زندگيتونو تغيير بديد ، نمي تونيد اين تغيير رو در رفتارتون ايجاد كنيد . اونقدر كه ساده تر مي تونيد رفتارتون رو اصلاح كنيد ، نمي تونيد به سرعت توانمنديهاتونو ارتقا بديد و اونقدر كه افزايش مهارتها و توانمنديها براي آدم امكان پذيره ، تكثير در باورها و ارزشها اصلاً ساده و راحت نيست و البته سخت ترين و عميق ترين تغيير و دگرگوني اينكه آدم بتونه هويتش رو عوض كنه ، بهبود بده و بالاتر ببره . مثلاً اگه دنبال دگرگوني در يك ناهنجاري روحي و شخصيتي مثل افسردگي هستيد ، خيلي ساده و سريع مي تونيد ست آپ محيط زندگيتونو تغيير بديد و برنامه هاي شاد و مفرحي رو در برنامه هاي روزمرتون بگنجونيد ، اما سخت تره كه بخوايد رفتارهايي رو كه به واسطه افسردگي از خودتون بروز مي ديد اصلاح كنيد ، خيلي سخت تره توانمنديها و مهارتهاتونو بهتر كنيد و خيلي خيلي سخت تره كه دست به نظام ارزشها و باورهاتون بزنيد و كار عظيم و شگرفي هست زمانيكه بتونيد هويت جديدي براي خودتون تعريف كنيد ، اما اگه هويتتونو تغيير داديد ناگزير باورها ، توانمنديها ، رفتارها و محيط شما عوض خواهد شد ، باورهاتونو عوض كنيد . ناگزير توانمنديها و رفتار و محيطتون دگرگون ميشه و همينطور تغيير در سطوح بالاتر ، قطعاً سطوح پايين تر رو دگرگون ميكنه و اين منطق قدرتمند ان ال پي هست .
استراتژي ان ال پي كد جديد : ان ال پي كد جديد ، در اصطلاح روشي پيشرفته به منظور احياء و استخراج منابع و قواي دروني فرد است و مراحل آن عبارتند از :
1- ايجاد آرامش دروني
2- برنامه ريزي ضمير ناخودآگاه
3- عملي كردن تعبدي و الهامي بي نياز از تاييد رياضي ذهن
4- مهارت خروج از موقعيت ادراكي نامطلوب و تغيير ديدگاه
5- تمركز بر روي كيفيت درك برتر و موثرتر از زندگي
6- عبور از موانع فيلترهاي ذهني و ادراكي تحميل شده
7- وسعت بخشيدن به دامنه تعريفات
استراتژي ان ال پي كد جديد ، روشي بسيار موثر و كارآمد براي برانگيختن انرژي و قدرتهاي دروني و جهت دهي اون به سمت اهداف ماست . البته تشريح كامل اين استراتژي اونقدر مفصله كه خودش يه كارگاه آموزشي مجزا رو مي طلبه . اما تو اين بخش سعي مي كنم مختصر و فشرده، چند تا نكته كليدي رو در رابطه با اين روش خدمتتون عرض كنم . همه انسانها ، بدون استثناء داراي يك ذخيره بي نهايت و شگفت انگيز از قدرتها و انرژيهاي دروني هستند و هر قدر بيشتر از اين موجودي بتونند برداشت كنند ، قدرتمندتر ، كارآمدتر و موفقتر خواهند بود . بر مبناي ان ال پي براي بهره برداري هر چه بيشتر و موثرتر از اين منابع عظيم انرژي ، بايد لزوماً به آرامش دروني عميق و پايدار رسيد و تنشها و آشفتگيهاي روحي رو ساكت و آروم كرد تا فرصت برانگيختگي اين انرژي حيرت انگيز فراهم بشه . به اين منظور بايد هر چه بيشتر روي پردازشهاي ضمير ناخودآگاه كنترل و تسلط داشت و با اين كنترل بتونيم استفاده موثر و هدفداري از اين پردازشگر قدرتمند داشته باشيم . چون وجود آشفتگي و ناهنجاري در سطح ناخودآگاه ما كه به اطلاع شعور آگاهمون هم نمي رسه در عمل تعادل روحي و رواني ما رو به هم ميزنه . خيلي از رفتارها و منطقهاي نظام هستي در محدوده كوچك رياضي ذهن ما نمي گنجه و اين طبيعيه كه ذهن ما نتونه درك شفافي از منابع بي نهايت انرژي درون ما داشته باشه ، پس نياز هست بعضي مواقع به اون درجه از اطمينان و سرسپردگي برسيم كه خيلي از رفتار ، افكار و احساسات رو به طور الهامي و تعبدي و بي نياز از تاييد رياضي ذهن بپذيريم و اين يكي از كليدهاي طلايي براي بهره برداري از انرژي درون هست . بايد بتونيم يك نگاه جادويي و اسرارآميز و البته غيرمنطقي به بعضي قسمتهاي زندگيمون داشته باشيم . بايد بتونيم از قيد و بند فيلترهاي بازدارنده و محدود كننده ذهن فرار كنيم، بايد بتونيم تعريف جديد ، متفاوت و گسترده تري از چيزهايي كه قبلاً تعريف كرديم و پذيرفتيم داشته باشيم و اينها بسترهاي شگفت انگيز دستيابي به منابع حيرت آور انرژي درون هست. صحبت تو اين زمينه بسيار بسيار زياده و اميدوارم به زودي با يك كارگاه تخصصي تو اين زمينه حرفهام رو خدمتتون ارائه بدم .
مدل TOTE (توت) : اين مدل از جمله تكنيكهاي رايج و معمول ان ال پي مي باشد كه شامل مراحل آزمايش ، اجرا ، آزمايش ، اجرا و سرانجام خروج است . بر مبناي اين مدل براي توفيق در اثربخشي يك استراتژي بايد آن را مورد اجرا و آزمايش گزارد ، نتيجه را بررسي كرد و اين فرآيند را آنقدر تكرار نمود تا منجر به نتيجه مطلوب شود . اين روش را با عبارت آشناي سعي و خطا نيز مي شناسيم .
مدل SCORE (اسكور) : اين مدل به منظور بكارگيري خلاقيت در حل يك مشكل ، طراحي شده و شامل اين مراحل است :
1- درك نشانه هايي كه جوانب يك مشكل را به طور واضح بيان كنند .
2- تحليل دلايل و بسترهايي كه موجب پديد آمدن مشكل شده اند .
3- تمركز بر روي اهداف و نقاط روشن و مطلوبي كه در صورت حل مشكل در دسترس خواهند بود .
4- ارزيابي و بهره برداري از تمام منابعي كه در حل مشكل مي توانند به ما كمك كنند .
5- ارزيابي تاثيرات مشكل بر ماهيت انگيزه ها و احساسات .
استراتژي ديني : بر اساس اين روش رفتار انسانها در سه گروه قابل تحليل است ، گروه اول خيال پرداز ، گروه دوم واقعگر و گروه سوم منتقد .
آدمهاي خيال پرداز بهترين افراد براي ايده پردازي ، خلاقيت و توليد ايده هاي جديد هستند ، در حاليكه آدمهاي واقعگرا افرادي كارآمد و اجرايي براي تحقق روشها و ايده ها به حساب مي ياند و آدمهاي منتقد ، ارزيابهاي فوق العاده اي هستند و مي تونند وظيفه تحليل و بازرسي رو به خوبي انجام بدند . اما همين آدمها وقتي در جايگاه و موقعيت مناسب ازشون استفاده بشه ، بدردنخور و سربار ميشند . آدم خيال پرداز بدرد كارهاي اجرايي نمي خوره ، آدم واقعگرا خلاقيت ضعيفي داره و آدمهاي منتقد تو كار تيمي مي تونند اعصاب خرد كن و ضايع كن باشند . نكته دوم در مورد مدل ديني اينكه آدمها معمولاً به طور مطلق و كامل نه خيال پردازند ، نه واقعگرا و نه منتقد ، بلكه تلفيقي از اين سه حالت رو دارند و شهرت و ضعف اونها با هم فرق ميكنه و عموماً يكي از اين حالتها در اونها بارزتره . با استفاده از اين مدل بهتره افراد قبل از گمارده شدن به شغلها و مسئوليتها تحليل بشند و متناسب با ساختارشون مورد استفاده قرار بگيرند . و نكته آخر درباره مدل ديني اينكه يك انسان موفق ، انسان كارآمد و انسان برتر كسيه كه اين سه قابليت رو در خودش تقويت كنه و بتونه در موقع لزوم از هر كدومش بهره برداري كنه وگرنه كمبود هر كدوم از اين حالتها يك نقطه ضعف به حساب مي ياد .
مدل زباني ستا : اين مدل بيانگر آن است كه افراد در فرآيند ارتباطي دريافت و پردازش اطلاعات معمولاً از فيلترهاي حذف ، تحريف و تعميم استفاده مي نمايند . به اين معنا كه دريافت اطلاعات به صورت كامل و خالص انجام نمي شود و پردازشهاي ذهني اوليه بر كيفيت و شكل اطلاعات ورودي به مغز موثر مي باشد .
ما هميشه وقتي با كسي صحبت مي كنيم ، واقعاً تمام حرفهاشو نمي شنويم و دقيقاً همون اطلاعاتي كه مقصود و منظور گويندست دريافت نمي كنيم . بلكه اونها رو فيلتر مي كنيم . وقتي كتابي رو مي خونيم ، مطالب دقيقاً به ما منتقل نمي شه و نويسنده هرگز نمي تونه مقصود كاملش رو به ما منتقل كنه ، چون ما خونده ها مونو فيلتر مي كنيم . وقتي اخباري رو از تلويزيون مي شنويم ، در واقع هر كدوم داريم اخبار مخصوص به خودمونو دريافت مي كنيم . خبري كه من فهميدم با خبري كه شما فهميديد فرق مي كنه ، چون ما هر كدوم به سبك خودمون فيلتر مي كنيم . ذهن ما تمركزگراست و نمي تونه همه جانبه نگر باشه ، بنابراين اين تمركز مجبورش ميكنه كه اطلاعات وروديشو محدود كنه و فيلتر كنه . و آنها رو مي تراشه و باريك ميكنه تا به سايز وردي ذهن برسه و نفس اين اعمال كاملاً طبيعيه . وقتي داريم به يك سخنراني گوش ميديم ، تنها قسمتهاي محدوديش به بايگاني ذهن ما ميرسه و مابقي حذف ميشند و با استفاده از اين فيلتر ما فقط اطلاعات مورد علاقه و مورد توجه خودمونو برداشت مي كنيم . فيلتر دوم ، فيلتر تحريف هست . به اين معني كه واقعيتهايي كه به ذهن ما ارسال ميشه ، همشون قابل هضم و پذيرش ما نيست و ما اونها رو به منظور انطباق با پذيرش ذهن خودمون تحريف مي كنيم . خيلي واضح و روشن بهمون ميگند كشيدن سيگار براي سلامتي خطرناكه ولي واقعيتي كه وارد ذهن ما ميشه اينه كه ، خوب البته ضرر كه داره ولي براي من كه كمتر ميكشم ضررش كمتره و تازه اين در مقابل ضرر آلودگي هواي تهران كه همه گرفتارشند ، چيز زيادي نيست . به همين راحتي تحريفش مي كنيم . چون دوست داريم و علاقمنديم حقيقت رو اين شكلي درك كنيم . فيلتر سوم ، فيلتر تعميم هست . ما عادت داريم ، اطلاعات دريافتي رو به سرعت بسط بديم و تعميمش بديم ، چون ذهنمون اينطوري سريعتر ارضا ميشه و اشباع ميشه . هر مردها دوست دارند به زنشون مسلط باشند ، تمام پولدارها خسيسند ، هر چي ماشين تو ايران توليد ميشه بي كيفيته ، اغلب هنرمندها آدمهاي تنبلي هستند . اين طبيعت ذهن ماست ، هر حقيقتي رو كه روش تمركز كنيم ، تعميم ميده . فرآيند فيلتر كردن اطلاعات دريافتي رو ذهن معمولاً به صورت ناخودآگاه و كنترل نشده انجام ميده . و اين فرآيند هم مي تونه براي ما نقشي مخرب و دوركننده ما از اهدافمون بازي كنه و هم مي تونه نقشي موثر و سازنده در ارتقاء شخصيت ما داشته باشه و ان ال پي سعي داره با تحليل و كنترل فرآيند فيلتر كردن از اون به نحوي موثر بهره برداري كنه .
مدل ميلتون : اين مدل بر مبناي استفاده از خلاقيت گفتاري به منظور تاثيرگذاري بهتر استوار است . بر اساس اين الگو ، ما در فرايند گفتگو ، ارائه اطلاعات و متقاعدسازي مخاطب از تكنيكهاي تعميم ، دومعنايي ، خطاب غيرمستقيم و تلقين استفاده مي نماييم .
زمانيكه در حال تشريح موضوعي براي مخاطبمون هستيم ، يا در فرآيند يك مذاكره موثر قرار داريم ، يا به دليلي تلاش مي كنيم طرف مقابل رو به پذيرش نظراتمون متقاعد كنيم . معمولاً سعي مي كنيم با استفاده از ابزار استدلال ، تحليل و دليل تراشي و امكانات رياضي ذهن ، دلايلي رو روكنيم كه قانع كننده و تموم كننده باشه . اما جدا از تاثير ارائه دلايل قوي و استدلالهاي مستحكم براي غلبه تو يك فرآيند گفتگوي هدفدار ، شكل و كيفيت ارائه مطالب هم خيلي مهمه . ان ال پي براي استفاده موثرتر از اين ابزار ، تكنيكهاي موثري رو ارائه ميده . در واقع اگر ما فقط به جاي مكالمه مستقيم ، شفاف و ساده و بي واسطه بتونيم از تكنيكهاي بياني استفاده كنيم ، قادر خواهيم بود ، همون مطالب رو با قدرت تاثيرگذاري بسيار بسيار بيشتر و قوي تر انتقال بديم . مثلاً وقتي يك موضوع با بهره گيري از تعميم به گروهي بزرگتر ميان بشه ، قدرت تاثيرگذاريش بيشتر ميشه . فرق ميكنه وقتي به بچتون ميگيد اگر درس بخونه آينده درخشانتري داره ، تا اينكه بهش بگيد ، تمام افرادي كه خوب درس خوندند ،آينده بهتري داشتند . يا وقتي ايهام تو صحبتهامون به كار ميبريم ، مخاطب مجبور ميشه براي درك بهتر حرفهاي ما بيشتر از ذهنش خرج كنه و با اين كار تمركز بهتري از اون رو به سمت مطلبمون جلب مي كنيم . به جاي اينكه مستقيم بگيم اين جور معامله كردن برات خطرناكه ، مي تونيم بگيم ، الان خوب فكر كردن بهتر از گشتن به دنبال تدبير بعد از تحمل ضرره . يا اينكه از خطاب غيرمستقيم استفاده كنيم ، همون مثلي كه ميگه به در بگو ، ديوار بشنوه . يا سعي كنيم منظورمون رو غيرمستقيم به طرف مقابل تلقين كنيم به جاي اينكه مستقيم بهش انتقال بديم . به جاي اينكه بهش بگيم پرخوري نكن ، داري چاق ميشي ، بهش بفهمونيم چقدر لذت تناسب و زيبايي گواراتر از لذت پرخوري هست . استفاده از هنر تكنيكهاي بياني در كيفيت مطالبي كه بايد انتقال بديم ، تاثير فوق العاده اي داره . هنري كه آدمهاي موفق و برتر و صاحب نفوذ ، ذاتاً اون رو خوب بلندند .
تكنيك تغيير موقعيتهاي ادراكي : براي درك موضوعات و مفاهيم ، زاويه نگرش شما اهميت بسياري دارد . به بيان ديگر كيفيت درك يك واقعيت وابستگي شديدي به نوع نگاه شما به آن موضوع داشته و افراد مختلف مي توانند از حقيقتي يگانه ، برداشتهايي كاملاً متفاوت داشته باشند . اين واقعيت مبناي برخي از تكنيكهاي موثر در ان ال پي است .
براي درك يك موضوع ، شما ، تو سه تا وضعيت ممكنه قرار داشته باشيد و بسته به اونكه در كدوم موقعيت هستيد ، درك شما از اون مفهوم ممكنه فرق كنه . موقعيت اول در بطن خود موضوع هست . زماني كه شما خودتونو جزئي از اون موضوع مي بينيد . موقعيت دوم در مقام مخاطب موضوع هست ، موقعي كه خودتونو تو جايگاهي مي بينيد كه مستقيم مخاطب موضوع هستيد و موقعيت سوم زماني هست كه شما فقط يك ناظر و مشاهده كننده بي طرف به حساب مييايد . ناظري كه موضوع ارتباط مستقيمي به اون نداره . تو هر موقعيت كه باشيد ممكنه برداشت متفاوتي از قضيه داشته باشيد . فرض كنيد چند تا جوون رفتند تو پارك ، خوشحال و سرحال و سركيف دارند سر به سر هم ميذارند و شلوغ بازي در مي يارند . شما ممكنه يكي از اون جوونها باشيد و برداشتتون از اين موضوع اين باشه كه ما داشتيم فقط يك كم شادي مي كرديم ، اين حق ماست . ممكنه فردي باشيد كه تو پارك داره استراحت مي كنه و شلوغ بازي جوونها براش ايجاد دردسر و مزاحمت كرده . اينجا نگاهتون به موضع اينه كه چقدر جوونها تو اين دوره و زمونه بيادب و گستاخ و لجام گسيخته شدند . ممكنه يه ناظر بي طرف باشيد كه از دورتر ماجرا رو ديده يا شنيده و بگيد ، تقصير دولته كه به قدر كافي وسايل و امكانات تفريح و سرگرمي براي جوونها فراهم نكرده . دقت كنيد از هر زاويه ، درك شما از موضوع ، از همون موضوع واحد فرق ميكنه. به واسطه همين تحليل مهم ، ان ال پي بيان ميكنه وقتي درك نامطلوب و مخربي از يك موضوع داريم ، وقتي به خاطر اختلاف دركمون با كسي نمي تونيم به توافق و تفاهم برسيم و وقتي براي درك صحيح يك مطلب گير افتاديم ، كافيه موقعيت ادراكيمون رو نسبت به موضوع عوض كنيم تا به درك جديد دست پيدا كنيم .
تكنيك تغيير قالب : در اين تكنيك براي درك موثرتر ، قالبهاي ثابت و سنتي هميشگي پردازش ذهني نسبت به يك موضوع را ترك كرده و آگاهانه پردازش جديدي را براي درك موثرتر از همان موضوع انجام مي دهيم . اين تغيير قالب لزوماً بايد همراه با بهبود نگرش نسبت به آن موضوع باشد . بعنوان مثال ، قالب پردازش ذهني هنگام بروز سرماخوردگي در ما معمولاً شامل دركي از دردسر ، بيماري ، خستگي ، كسالت و ناراحتي در ذهن ماست ، در حاليكه مي توان با تغيير قالب برداشتي متفاوت از همان موضوع را ارائه داد . دركي از يك فرصت ، استراحت ، مطالعه و رسيدگي به كارهاي عقب افتاده .
تكنيك بعدي كه خدمتتون معرفي مي كنم ، تكنيك جانكينگ هست . اين تكنيك بيان مي كند كه وقتي درگير يك فرآيند بزرگ شديد ، موضوعي كه ابعاد گستردش گيج و سردرگمتون كرده و شما براي تحليل و تسلط روي اون دچار مشكل شديد ، اون رو به بخشهاي كوچكتر و جزئي تر تقسيم كنيد تا قابل كنترل تر بشه . فرض كنيد قراره درباره موضوعي كتابي رو منتشر كنيم و الان گيج و سردرگميم كه از كجا شروع كنيم و چطور كارو تموم كنيم . بهتره اين عمل رو به فرآيندهاي كوچكتر و جزئي تر تقسيم كنيم . مثلاً يك قسمتش جمع آوري منابع هست . يكيش سازماندهي ترتيب ارائه مطالب ، ديگري نوشتنه ، بعد ويراستاري ، بخش ديگه طراحي جلد و چاپ و توزيع و ساير مسائل . خوب حالا با جزئي كردن فعاليت ، بهتر مي تونيم اون رو كنترل كنيم ، مي دونيم از كجا بايد شروع كنيم ، چطور زمانبندي كنيم ، چه امكاناتي رو تهيه كنيم ، از چه كمكهايي استفاده كنيم و چطور كارمونو به انجام برسونيم ، يا اينكه كاملاً عكس موضوع ، زمانيكه در انبوه جزئيات و بخشهاي مختلف گيج و سردرگميم ، با تمام وجود ، با تمام انرژي كار مي كنيم ولي كار جلو نمي ره و ما گرفتار پراكنده كاري و نداشتن تمركز مناسب هستيم ، تكنيك جانكينگ اينجا بيان ميكنه ، جزئيات رو بايد در قالب يك كليت واحد سازماندهي كرد و براي تمركز قوا و جهت گيري مناسب نيروها ، بهتره تمركز ما روي اصل و كل موضوع باشه تا روي جزئيات مختلف و با يكجانگري و تمركزگرايي مي تونيم به نحوي شايسته قوامونو سازماندهي كنيم .
تكنيك انكودينگ يا شرطي سازي : با استفاده از اين روش نيرومند و بسيار موثر ، فرد واكنشهاي برتر و قدرتمند خويش را با محركي خاص مرتبط كرده و به اصطلاح شرطي مي سازد و با اين روش در مواقع مورد نياز راهي سريع و مطمئن براي تحريك واكنشهاي مناسب را در اختيار دارد .
فرآيند شرطي شدن ، يكي از واقعيتهاي كليدي ساختار وجودي ما انسانهاست . معني و مفهومش اينه كه بسياري از حالتها و واكنشهاي جسمي و روحي ما به اين دليل اتفاق مي افته كه ما نسبت به يك محرك دروني يا بيروني شرطي شديم . زمانيكه يك فرآيند رفتاري يا احساسي در وجود ما به واسطه برخورد با يك محرك پيش مياد و اين موضوع بارها و بارها براي ما تكرار ميشه و با تمركز و احساس تكرار ميشه ، ما نسبت به اين موضوع شرطي ميشيم . يعني در صورت برخورد دوباره با همون محرك ، ناخودآگاه و كاملاً اتوماتيك و بدون تصميم و اراده همون وضعيت براي ما پيش مياد و معمولاً اين واكنشهاي شرطي شده اونقدر نيرومند و پايدارند كه ما توان مقابله مستقيم با اونها رو نداريم . غروب جمعه ها دلمون مي گيره ، چون به مرور زمان نسبت به اين موقعيت زماني شرطي شديم . حالا اگه اشتباه كنيم و به دليلي فكر كنيم غروب پنجشنبه است ، اين اتفاق براي ما نمي افته . شايد وقتي همسرمون شروع به غر زدن ميكنه سريع عصباني ميشيم و عكس العمل تندي نشون ميديم ، چون نسبت به محرك غر زدن همسر ، رفتار خشم در وجود ما شرطي شده . يا موقع امتحان دچار اضطراب ميشيم ، چون اضطراب و استرس در ما نسبت به اين موقعيت شرطي شده . تكنيك شرطي سازي يا انكودينگ در ان ال پي بيان ميكنه ، ما مي تونيم از چنين قابليتي بهره برداري موثر و هدفدار داشته باشيم . به اين شكل كه واكنشها و حالات قدرتمند و متعالي رو در وجودمون نسبت به محركهايي خاص شرطي كنيم . خودمونو طوري شرطي كنيم كه مثلاً وقتي قراره در جمعي سخنراني كنيم يا تو جلسه مهمي شركت كنيم سرشار از احساس قدرت و اعتماد به نفس بشيم . يا وقتي با بداخلاقي همسر مواجه ميشيم ، احساس نشاط و آرامش ما رو تسخير كرده باشه . تكنيك شرطي سازي ، مستلزم رعايت مراحل و شرايط تكنيكي خاصي هست كه در دوره هاي ان ال پي پيشرفته ، به طور مفصل بهش اشاره خواهم كرد . اما ان ال پي يك قابليت ديگه رو هم در فرآيند شرطي سازي در معرض استفاده قرار ميده و اون اينه كه با روشهايي موثر راهكارهايي رو نشونمون ميده كه چطور به ساختار نرم افزارهاي شرطي شده مخرب و مزاحم و بازدارنده حمله كنيم ، اونها رو تضعيف كنيم و بتونيم نرم افزارهاي جديد و موثرتري رو جايگزين كنيم كه اين تكنيكهاي پيشرفته هم در دوره هاي بعدي ارائه خواهند شد .
تكنيك ترجيح حواس : افراد در كيفيت استفاده از حواس پنجگانه با هم متفاوتند و تمركز استفاده آنها از برخي حواس بيشتر از ساير حواس مي باشد . با تحليل و شناخت كيفيت ترجيح حواس در افراد مي توان به كانالهاي ارتباطي ايشان پي برد و بر پايه اين شناخت فرآيند برقراري ارتباطي موثرتر و كارآمدتر ، مخصوص به هر فرد را طراحي كرد .
بعضي از افراد بيشتر بصري هستند به اين معني كه ابزار حس بينايي ، در مقايسه با ساير حواس اونها قويتر و موثرتر كار مي كنه . اون اطلاعاتي رو كه به شكل ديتاهاي تصويري دريافت ميكنند ، بهتر درك مي كنند و تو ذهنشون تاثيرگذارتر از اطلاعات شنيدني يا لمس كردني هست. بعضي بيشتر سمعي هستند ، يعني كدهايي شنوايي در اونها تاثير عميق و نيرومندتري داره و اونچه رو مي شنوند بهتر مي فهمند و درك مي كنند . به همين ترتيب كانالهاي حسي افراد شدت و ضعف داره و در مقام مقايسه با همديگه ، متفاوته . ان ال پي از اين تفاوتها به نحوي موثر بهرهبرداري ميكنه و با ارزيابي دقيق و تحليل ترجيح حواس افراد با استفاده از روشها و تكنيكهاي خاص راه برقراري ارتباط موثرتر و كارآمدتر رو نشون ميده . مثلاً اگه به يه آدم بصري مفهومي يا موضوعي يا احساسي رو نشون بدي و به نوعي براش تصوير كني خيلي سريعتر و عميق تر منظورتو ميگيره تا اينكه براش تعريف كني و توضيح بدي و اين قضيه براي يه آدم سمعي كاملاً برعكسه . اجازه بديد ساختار اين تحليلها و روشها رو واگذار كنم به دوره هاي پيشرفته تر و تخصصي تر ان ال پي .
تكنيك سوئيچ يا درمان سريع هراس : در اين روش پيشرفته ، با استفاده از دگرگوني در كيفيت درك ذهني يك فرد از يك واقعيت مي توان با تكنيكهايي سريع و كارآمد به رفع احساسات ناهنجار نظير اضطراب و هراس پرداخت .
تكنيك گام برداشتن در آينده : در اين فرآيند فرد انجام كاري در آينده را به منظور ارزيابي نتايج احتمالي به طور دقيق و شفاف تصور مي نمايد . اين تكنيك روشي موثر در بهبود راندمان تصميمگيري و انتخابهاي برتر به شمار رفته و با بازسازي شرايط تخميني مي تواند ، پيش بيني موثري از پيامدهاي آتي داشته باشه . مبناي اجراي اين تكنيك بهره گيري از تجسم خلاق ميباشد.
بخش عمده اي از روشها و تكنيكهاي ان ال پي مربوط به رشد فردي هست . رشد قابليتها ، مهارتها و توانمنديها و اين دانش سعي داره ، با احياي قدرتهاي غفلت شده دروني ، از افراد ساده و معمولي ، انسانهايي برتر و موثرتر و قدرتمندتر و موفقتر بسازه . محورهاي اصلي ان ال پي براي رشد فردي شامل اين محورها هستند . اول خودباوري ، تدبير و كنترل احساسات ، همه اينها تو يه جمله يعني كنترل و بهره برداري موثرتر از ذهن . دوم سلامتي و تناسب اندام و توجه ويژه به شادابي جسم . سوم بهبود پيشرفت مهارتهاي يادگيري و چهارم تقويت معنويت و آگاهي فرد نسبت به خودش و نظام هستي و آفريدگارش . پس ان ال پي براي اجراي فرآيندها و تكنيكهايش روي چهار محور اصلي انسان متمركز ميشه ، ذهن ، جسم ، عملكرد و آگاهي و معنويت . ان ال پي در اجراي تكنيكها و روشهاش يك الگوي ثابت و مشخص داره ، اول سعي ميكنه ، خودآگاهي فرد رو پربارتر و هشيارتر كنه ، بهش نشون بده و ثابت كنه كه قادر به انجام چه كارهايي هست و آگاهش كنه كه ساختار نظام باورها ، ارزشها ، احساسات ، رفتار و در كل شخصيتش چه شكليه و دوم فرد رو وادار و تشويق به حركت ميكنه و راز پيشرفت رو در حركت و تغيير مسير مي دونه . براي حركت كردن و پيشرفت بايد وضعيت موجود رو شناخت و حالت مطلوب و وضعيت ايده ال رو هم شناخت و با بهره گيري از ابزار و استراتژي مناسب ، وضعيت موجود رو تبديل به وضعيت مطلوب كرد . همچنين ان ال پي توجه خاص و ويژه اي به بهبود كيفيت برقراري ارتباط انسان با اطرافيانش داره ، و سعي ميكنه با روشها و الگوهاي مدرن راه برقراري ارتباط قدرتمندتر و نافذتر و موثرتر رو نشون بده . تكنيكهاي ان ال پي براي برقراري ارتباط موثر اين منطق و ساختار رو دارند كه فرد ابتدا بايد هدفش رو از ارتباطي كه برقرار ميكنه به روشني تشخيص بده . بعد سيكل ارتباط موثر رو متناسب با اين هدف و متناسب با نوع مخاطبش طراحي كنه و بري اجراي اين سيكل با كنترل موثر احساسات و استفاده از ابزارهاي جانبي و موثر ارتباطي مثل مهارتهاي گفتاري و حركتي ، ارتباط مطلوب رو برقرار كنه . تو اين استراتژي براي اطمينان پيدا كردن از جلب اعتماد و برقراري ارتباط مطلوب ، بايد رفتار و واكنشهاي مخاطب رو به روشني تحليل كرد . بدون پيش فرض و قضاوت شناخت و ارزيابي كرد . ان ال پي همچنين مباحث مفصلي در موضوعات كار و تجارت داره و استراتژيهاي واقعاً موثر و كاربردي رو ارائه ميده . تكنيكهاي كاربردي ان ال پي در مبحث كار و تجارت ، شامل مهارتهاي هدف گيري موثر و شناخت و سازماندهي اهداف و همينطور طرح ريزي و سازماندهي اجزاي حركت و كيفيت برخورد با مسائل و حل مشكلات و تكنيكهاي تصميم گيري موثر و نحوه مديريت منابع مالي ، زماني و انساني ، استفاده از امكانات ، آموزش و رشد مهارتها ، لزوم تحقيق و بهبود مستمر ، نوآوري ، به روز شدن ، تكنيكهاي بازاريابي و جلب مشتري و ساير عناصر پيشرفتهاي فردي و حرفه اي هست . در اين دوره آموزشي كوتاه سعي كردم با ساده ترين بيان ، شما رو با اصول و مباني ان ال پي آشنا كنم . منطق و ساختار اين دانش نيرومند رو خدمتتون معرفي كنم و نماي كلي از روشها و تكنيكهاي كاربردي اون رو نشون بدم . ان ال پي دانش نوپا و بسيار قدرتمندي هست كه مي تونه زندگي شما رو در هر ابعادش تغيير بده و تو هر زمينه اي كه شما بخوايد متحول كنه و نتايج متفاوت ، قدرتمند و شايسته اي رو در اختيارتون بذاره . ان ال پي قابليت اونو داره كه شما رو از يك انسان معمولي به يك انسان موفق و قدرتمند تبديل كنه و البته اجازه بديد حرفمو اصلاح كنم . شما هميشه اون قابليت رو داريد تا تبديل به انساني قدرتمند و موفق بشيد وگرنه ان ال پي يا هر روش و تكنيك ديگه اي ، تنها يك ابزاره ، ابزاريكه ميتونه شگفتي ساز و جادوگرساز باشه و يا محدود به يك سري تئوريهاي خام و حرفهاي شيك روشن فكر پسند باشه . اين بستگي به شما داره ، فقط شما ، كه با خودتون مي خوايد چكار كنيد ، از خودتون چي مي خوايد ، به كجا ميخوايد برسيد و چه كيفيتي از زندگي رو شايسته خودتون مي دونيد .
قرص گريپ فروت براي مقابله با چاقي توليد ميشود
زعفران از نابينايي در دوران پيري پيشگيري مي کند
اشنایی با خواص داروئي عرق گياهان داروئي
خواص درماني و غذايي گوجه فرنگى
29394 بازدید
15 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
49 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian